همدردي مجازي
رامين يزدانشناس
آداب و رسوم مختلف بر اساس نيازهاي بشر، با توجه به روحيات و شرايط زماني و جهت نظم بخشيدن به بسياري از جنبههاي زندگي فردي و جمعي در طول زمان شكل گرفتهاند و اغلب با هدف تلاش جمعي جهت تسهيل مشكلات يا همراهي در رخدادهاي مهم زندگي افراد ايجاد شدهاند. از سويي ديگر ظهور و حضور امكانات جديد همواره تغييراتي در شيوه اجراي بسياري از آداب و سنتها داشتهاند و جلوه نويني به آنها بخشيدهاند. با آنكه بسياري از تغييرات ناشي از تكنولوژي در زندگي و آيينهاي آن گريز ناپذير است ولي اين نكته هم حائز اهميت است كه اين تغييرات بايد آگاهانه و در حداكثر همخواني با ذات آن رسوم و آداب شكل گيرد. از جمله جلوههاي اصلي رسوم، آداب مربوط به تولد و مرگ به عنوان دو واقعيت جاري زندگي هر انساني است. شادي تولد يك نوزاد، با حضور نزديكان، شور و شيريني مضاعف ميگيرد خصوصا براي اولين فرزند يك زوج كه آنها اطلاعات و آمادگي كافي براي نگهداري از اين عضو جديد خانواده را ندارند. اين آيين در واقع آموزش اصول و قواعد رايج پرورش نوزاد است. مرگ، قسمتي از زندگي بشر است كه با وجود علم به قطعيت آن، همواره رازآلود و دردناك است. تصور و تجربه مرگ عزيزان، شايد تلختر از انديشيدن به مرگ خودمان باشد. سنتهايي كه براي همراهي با افراد سوگوار شكل گرفته است نشان از درك و همراهي جمعي، از اين اندوه فردي است. در زماني دورتر كه تكنولوژي ارتباطي حتي در حد تلفن هم در دسترس نبود، وقتي فردي به حال احتضار بود بزرگترها سريع به سراغ نزديكانش ميفرستادند تا ضمن برخورداري از فرصت آخرين وداع، خود را براي پذيرش از دست دادن او آماده كنند و حتي وقتي فردي به ناگاه و دور از انتظار فوت ميكرد افراد در اسرع وقت خود را به نزديكان او ميرساندند تا قبل از اينكه از صداي شيون و زاري و ناگهاني از ماجرا مطلع شوند فرد را براي مواجهه با اين غم آماده كنند و غالبا بدون اعلام فوت، به آنها ميگفتند كه عزيزشان بدحال است و سريعتر خود را به بالين او برسانند زيرا آگاهي بدون پيشزمينه از درگذشت يك عزيز ميتواند اثرات مخربي براي فرد همراه داشته باشد. با حضور تلفن در اغلب خانهها، اين تكنولوژي وظيفه اطلاعرساني را بر عهده گرفت ولي روح اين همدردي و همراهي هم به آن اضافه شد. با آنكه تلفن بد وقت اغلب هراس خبر بدي را با خود دارد ولي غالبا در تماس هم خبر سوگ پيشآمده را مستقيم نميدهند و همان رويه خبررساني حضوري ادامه پيدا كرده است و با آنكه گوينده و گيرنده هر دو معني چنين تماسي را ميدانند ولي به وضوح اثر مخرب روحي و گاهي جسمي اطلاعرساني مستقيم را از بين خواهد برد. پيامرسانها و شبكههاي اجتماعي اكنون قسمت پركاربردي از زندگي هر روزه اكثريت آدمها هستند. شتاب تند ورود تكنولوژيهاي نوين ارتباطي خصوصا در جريان پاندمي كرونا باعث شد تا اين امكانات در بعضي موارد و از جمله سوگواري، با فرهنگها و سنتهاي رايج همسويي پيدا نكنند و راه تازهاي براي خود بسازند. كمابيش همه با اين مساله برخورد داشتهايم كه وقتي فردي فوت ميكند افراد خيلي سريع عكس پروفايل خود را سياه ميكنند يا به تصوير فرد درگذشته تغيير ميدهند و سريع مطلبي در جهت ابراز اندوه خود و همراهي با صاحب غم در صفحات خود قرار ميدهند. وضعيتي را تصور كنيم كه فردي از نزديكان يك نفر درگذشته است و قبل از آنكه اطرافيانش بهطور مناسبي به او خبر بدهند پيامرسان يا اينستاگرامش را باز ميكند و عكس و تسليت درگذشت عزيزش را مشاهده ميكند. تنها همين تصوير در درك ضربه احساسي كه فرد ميخورد كفايت ميكند. بديهي است كه فرهنگستان و نهاد ويژهاي نميتواند آييننامه صادر و اين فرهنگ را به افراد ديكته كند ولي تلاش براي اطلاعرساني و توليد محتواي نوشتاري، صوتي و ويديويي براي روشن كردن ذهن افراد به نتيجه و درد اين عكسالعملهاي شتابزده به درگذشت يك فرد ميتواند استفاده از امكانات مجازي را در راستاي فرهنگ همدردي دنياي واقعي قرار دهد.