روايتي از سقوط تيمورتاش (2)
مرتضي ميرحسيني
ادامه روايت خواجهنوري: اين خبر (خبر دستگيري تيمورتاش) مثل بمب صدا كرد و با اينكه قريب يك سال بود جستهجسته بعضي مردمان مطلع اين پيشبيني را مينمودند معذالك كسي به آساني باور نميكرد كه وزير دربار پهلوي، يعني كسي كه چند سال به نام پهلوي و به نام خودش تنها شاخص ايران بود و راي او قانون شناخته ميشد و اشارهاش قانون را خنثي ميكرد، كسي كه بهواسطه طول مدت قدرت و اشتلم زياد، تزلزلناپذير جلوهگر شده بود، يك مرتبه از امروز تا فردا اينطور سرنگون شود. روزنامهفروشيها از ترسشان بنا به ابهت سابق تيمورتاش صبح آن روز باز فرياد ميكردند «كنارهگيري حضرت اشرف آقاي وزير دربار»، نزديك غروب داد ميزدند «استعفاي وزير دربار» و پيش از اينكه آفتاب غروب كند ديگر «حضرت اشرف و آقا» و «استعفا» و «وزير دربار» در كار نبود و همه يكصدا عربده ميكشيدند «عزل تيمورتاش!» «خلع تيمورتاش» و «افتادن تيمورتاش». زنداني شدن تيمورتاش رعب شاه را در دلها چندين برابر كرد و اراده و تصميم او را صدبار زيادتر از سابق در ديدهها كشيد. زيرا طي مدت وزارت دربار تيمورتاش و فعال مايشايي او مخصوصا تظاهرات بسيار در قدرتنمايي ميكرد، رفتهرفته در فكر غالب اشخاص ارباب رجوع اينطور جلوه داده شده بود كه تمام يا قسمت عمده كارهاي پيچيده اين كشور همه به نخي بسته و سرنخ هم به دربار منتهي شده و فقط به سرانگشت تيمورتاش اداره ميشود و حتي بعضيها اكثر تصميمات شاه را كاملا متاثر از نظريات تيمورتاش ميپنداشتند تا به حدي كه ميگفتند رضاشاه هرگز درصدد زمينزدن وزير دربار برنخواهد آمد. زيرا اوست كه سياست خارجي را ميچرخاند و نكات مرموز ديپلماسي بينالمللي را تنظيم ميكند. درحالي كه تيمورتاش در زندان متصل سبيلهاي خود را با عصبانيت ميجويد، در خارج پروندههاي رشوهخواري در شرف تشكيل بود. چون بايد اين عمل به صورت قانوني درآيد، بايد دول خارجه ايران را مشروطه بخوانند و مدرك صداداري عليه ما نداشته باشند. تيمورتاش به تدبير خود شاه مرد بسيار معروف و سرشناسي شده بود، در تمام كشورهاي اروپا نام او را شنيده و خوانده بودند و مردان سياسي نامدار دنيا جلال او را مشاهده كرده و بهخاطر داشتند. يكچنين شخص شاخصي را نبايد بدون تشريفات قانوني و كلاهشرعي لگدمال كرد. زيرا اين عمل اعتبار تصميمات شاه را در خارجه كم ميكند و يكچنين حكومتي را حكومت مستقر و محكم و بااساسي نميپندارند. تيمورتاشي كه با يك تلفن صدها هزار رالم پيمان از طرف ايران ميبست، اگر او را بدون مجوز قانوني بشود با انگشتي از پا درآورد، پس ممكن است با همين سهولت هم تمام پيمانها و تعهدات او را نيز بدون مراعات قول و قانون محو نمود. خير، تيمورتاش هم بايد مثل رفيقش نصرتالدوله در محكمه محاكمه شود و خيانتش علنا ثابت شود تا با اين تير چندين نشانه هدف قرار گيرد: اولا ملت را به عدالتخواهي «منجي ايران» مطمئن كند و به او بفهماند كه حتي اگر تيمورتاش هم مرتكب دزدي شود مثل پستترين دزدها تنبيه خواهد شد، ثانيا صورت ظاهر را در انظار خارجه حفظ نمايد و ثالثا به همه بفهماند كه هرچه هست منم... پس از بازپرسيهاي معمول و تكميل ادعانامه روز جلسه دادرسي اعلام شد و در تمام اين مدت مكرر رهگذران خيابان، حضرت اشرف وزير دربار سابق پهلوي را ميديدند كه ماموران تعمدا او را با سرنيزه به جلو انداخته به ديوان كيفر ميبرند.