• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5291 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۸ شهريور

نامه هوشي مين به نيكسون

مرتضي ميرحسيني

نيكسون نامه را خطاب به هوشي مين «رييس‌جمهوري دموكراتيك ويتنام» نوشت. نوشت چهار سال از جنگ مي‌گذرد و هنوز در ارتباط ميان ما دشواري‌هاي بسياري وجود دارد، اما اميدوارم بتوانيم راهي براي عبور از بحران و رسيدن به صلح پيدا كنيم؛ «من عميقا معتقدم كه جنگ زياد طول كشيده است و ادامه آن به نفع هيچ‌كس، به‌ويژه مردم ويتنام نيست.» نوشت بارها گفته‌ام دنبال پيشنهادي منصفانه براي ختم هرچه زودتر درگيري‌ها مي‌گردم، پيشنهادي كه همه طرف‌هاي درگير در آن را - اگر نه كاملا راضي كه- حداقل قانع كند؛ البته خود ما پيشنهادهايي هم داريم، اما با ذهن باز آماده شنيدن نظرات ديگر و پيشنهادي تازه هم هستيم. در انتهاي نامه تاكيد مي‌كرد كه تاخير در پاسخگويي و به تعويق انداختن تلاش‌هاي صلح فقط بر مخاطرات موجود مي‌افزايد و رنج‌هاي بيشتري بر رنج‌هاي گذشته اضافه مي‌كند؛ «بايد گام‌هاي رو به جلو‌ برداريم و به اين جنگ غم‌بار پايان بدهيم.» تاريخ روي اين نامه، كه ريچارد نيكسون در مقام رييس‌جمهور امريكا آن را نوشته بود، پانزدهم جولاي 1969 بود. هوشي مين به واسطه فرانسوي‌ها نامه را دريافت كرد، به آن پاسخ داد و از همان مسير، سي‌ام آگوست همان سال به دست نيكسون رساند. نخستين‌بار بود كه او به پيام رسمي رييس‌جمهور امريكا پاسخ مي‌داد. نوشت شما اين جنگ تجاوزكارانه را به مردم ويتنام تحميل كرديد، شما حقوق اوليه ملت ما را زير پا گذاشتيد، اما «جنگ هرقدر بيشتر طول بكشد، سوگواري‌ها و جنازه‌هاي بيشتري روي دست مردم امريكا مي‌گذارد.» نوشت اگر واقعا و صادقانه دنبال راهي براي صلح مي‌گرديد، راه كه معلوم است: به تجاوز پايان بدهيد، نيروهاي‌تان را از ويتنام بيرون بكشيد و بگذاريد مردم ما خودشان درباره چگونگي تدبير مساله تصميم بگيرند. نيكسون نامه را خواند و به توصيه مشاورانش، رسانه‌اي كردن آن را مدتي به تعويق انداخت. شايد چون پاسخ هوشي مين همان چيزي نبود كه او و حاكميت امريكا دوست داشتند بشنوند. هر هفته مناطق وسيعي از ويتنام را بمباران مي‌كردند و چندده هزار سرباز را به آن كشور فرستاده بودند، اما كار جنگ گره خورده بود و زور نيروهاي هوادارشان در جنوب، به شمالي‌ها نمي‌رسيد. اصلا شمالي‌هاي موسوم به ويت‌كنگ‌ها قواي منسجم بزرگي نداشتند كه امريكايي‌ها به آنان حمله و كارشان را يكسره كنند. ويت‌كنگ‌ها همه‌جا حضور داشتند و بعد از چند سال جنگ، در حملات غافلگيرانه و زمين‌گير كردن دشمن به استادي رسيده بودند. جنگ هم براي امريكايي‌ها هزينه مالي سنگيني داشت، هم - چنان‌كه هوشي مين نوشته بود - جان بسياري از آنان را مي‌گرفت و هم اينكه به شكاف‌ها و نارضايتي‌هاي اجتماعي در ايالات متحده دامن مي‌زد. اما باوجود همه اين هزينه‌هاي مالي و جاني و اجتماعي، باز امريكايي‌ها از ويتنام عقب نمي‌نشستند. آنان ماجرا را تا چند سال پس از اين نامه‌نگاري، تا آوريل 1975 ادامه دادند و به جز ويراني كشوري زيبا، دست‌كم سه ميليون نفر را قرباني كردند. از اين تعداد، نزديك به 60 هزار نفرشان امريكايي بودند. درنهايت هم به آنچه مي‌خواستند نرسيدند. البته بعدها رونالد ريگان، اين جنگ خونين و اصرار به ادامه آن را تلاش براي تحقق «آرماني شريف» تعبير كرد. حقيقت چيز ديگري بود. به قول يكي از نظاميان امريكايي كه در چند درگيري و كشتار مهم جنگ ويتنام - از جمله در كشتار ماي لاي- حضور داشت «مردم (ويتنام) نمي‌دانستند براي چه به قتل مي‌رسند و نظاميان هم خودشان نمي‌دانستند چرا دارند آنها را رگبار مي‌بندند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون