نقش انتقاد در پيشگيري از بحران
منوچهر - محمد شميراني
انتقاد و اعتراض، از جمله حقوق و آزاديهاي سياسي شهروندان به شمار ميرود كه در نظامهاي مردم سالار -هر چند با تفاوتهايي- به رسميت شناخته شده است.
حكومت اسلامي نيز، با توجه به اينكه نسبت به جايگاه مردم در عرصه سياسي، نگاهي مثبت دارد و هميشه، به نقش فعال مردم در رخدادهاي گوناگون اذعان داشته است طبعا نميتواند حقوق و آزاديهاي سياسي شهروندان را ناديده انگارد؛ بديهي است علاوه بر ويژگي مردم سالاري حكومت، فقه سياسي اسلام نيز موضع شفاف و صريحي در زمينه شناسايي حقوق و آزاديهاي مردم دارد.
رابطه اجبار و حكومت
از آنجا كه در نظام اسلامي، مردم موظف به طرح انتقاد و اعتراض هستند به يقين، مسوولان نيز ميدانند با توجه به رابطه مستقيم قدرت نهادهاي سياسي با منطبق بودن مسير حركت آنها براساس باورهاي مردم، اعمال زور و اجبار مردم به اطاعت، صرفا به ظاهرسازي (نفاق) و اطاعت ظاهري ميانجامد و هر چه، تضاد ميان باورهاي مردم و نهادهاي سياسي بيشتر شود اين امر، موجب پديد آمدن مقاومتهاي پيدا و نهان بيشتر ميشود.
پديدار شدن اينگونه مقاومتها، ميتواند منجر به بروز بحرانهاي اجتماعي شود و مردم، زماني كه با افزايش انواع كمبودها و محروميتها روبهرو شوند و به جاي رفاه و آسايش و معيشت بيدغدغه، از حركتهاي حكومت، سودي نصيب آنان نشود طبيعي است كه سايهاي از حكومت را هم، بر سر خود احساس نميكنند.
زماني كه مردم ببينند حرفها و نظرها و خواستههاي آنان، جايي در تصميمگيريها ندارد و سياستگذاران، بدون توجه به نيازها و مطالبات آنان در زمينههاي مختلف، تصميم ميگيرند و اجرا ميكنند احساس جدايي از حكومت، به آنان دست خواهد داد؛ احساس زيانديدگي خواهند داشت، دست به واكنش ميزنند و براي رسيدن به مطالبات خود، زبان به اعتراض و انتقاد خواهند گشود و طبق اصول قانون اساسي، از شيوههايي متنوع چون: مقاومت مدني، اعتراضها و اعتصابات گروهي، راهپيمايي، تحصن و... بهره خواهند برد تا دولتمردان را، متوجه طي طريق آنان در مسير نادرست بنمايند. به عبارتي ساده و عاميانه، اگر به خواستههايشان توجهي نشود به زمامداران خود «نه» خواهند گفت.
حق انتقاد براي مردم
در اين ارتباط، بدون شك سيره عملي و نظري حضرت علي (ع) ميتواند راهنماي خوبي براي مسوولان باشد. هم او كه، نصيحت را حق متقابل حاكم و مردم ميداند و با بيانهاي متفاوت، مردم را واميدارد تا زبان به انتقاد بگشايند و عملكرد حكومت را نقد كنند و ضمن ابراز ناپسند دانستن تملق و چاپلوسي، به صراحت ميگويد:
مردم! با ظاهرسازي، با من سخن مگوييد. گمان نبريد اگر سخن حقي به من بگوييد، بر من گران آيد.
گفتني است اگر مسير نصيحت و انتقاد مردم نسبت به زمامداران بسته شود يا به بيراهه بيفتد ارتباط بين مردم و حكومت خدشهدار شده و بين آنان، فاصله ميافتد. در اين صورت، مغرضان و نااهلان، ميتوانند از اين فاصله، سوءاستفاده كرده و با اعمال و كردار ناصواب خود، اين فاصله را جديتر و عميقتر نموده و مردم را مجبور كنند به جاي مطالبه خواستههاي خود از طريق منطقي، به شيوههاي افراطي و تند، دست بزنند.
جاي خالي ارتباطات
به هر حال، با توجه به پسنديده بودن انتقاد و اعتراض صحيح و كاركرد اصلاحي و سازنده آن در بهبود امور، لازم است زمامداران و مسوولان، با استفاده از ابزارهاي ارتباطي روز و به كار گرفتن دانشآموختگان علوم ارتباطات، شيوههاي پاسخگو بودن نهادها را بهروز كرده، روابط عمومي هر نهاد و سازماني را چشم و گوش و مغز تشكيلات خود محسوب نمايند و اكيدا، از به كارگيري افراد بيتجربه و ناآشنا به اصول علم ارتباطات خودداري ورزند.
به ياد داشته باشيد شناخت مشكلات مردم و پاسخگويي درست و بهموقع، ميتواند از بروز بحرانهاي اجتماعي وسيع و گسترده جلوگيري كند.
شايد مثال و مقايسه بيربطي نباشد كه بگوييم درمان مرحله اول پوسيدگي دندان، ساده و آسان و كمهزينه است، ولي بيتوجهي به درمان بهموقع دندان، ميتواند درد فراوان، هزينه زياد و حتي، كشيدن دندان را به دنبال داشته باشد!