يك داستان واقعي
فاطمه باباخاني
اين يك داستان واقعي است. داستاني كه ميشود براي هر كدام از ما كه اين روزها با لوازمي مانند تلفن همراه، ساعت هوشمند و... سر و كار داريم اتفاق بيفتد. داستان گرچه ساده است اما شايد بتوان از آن چيزي بيرون كشيد، كمترينش اينكه وقتي با قضيه مشابهي مواجه شديم، پيگير باشيم و بيخيال نشويم. ايليا، خواهرزاده 13 سالهام، تصميم گرفت با پولي كه بابت كار اضافي پيش پدرش پسانداز كرده، يك ساعت هوشمند بخرد. طبيعي است با بزرگترها مشورت كرد و آشنايان به او پيشنهاد كردند به پاساژ چارسو برود، چون هم جاي شناخته شده و معتبري است، هم جديدترين محصولات را آنجا ميتوان پيدا كرد. اجناس گارانتي دارند و خلاصه به اصطلاح بورس اين كالاهاست. او هم همين كار را كرد. با مادرش براي خريد به طبقه اول فروشگاهي بزرگ و شلوغ در پاساژ چارسو رفت. به علت ناآشنايي و احتمالا خجالتزدگي، نتوانست گزينههاي مورد نظرش را به خوبي براي آقاي فروشنده توضيح دهد. آقاي فروشنده هم البته توضيحات مفصلي درباره محصولي كه به او فروخت، نداد. اين شد كه وقتي ساعت هوشمندش را خريد و به شهرستان برگشت، متوجه شد، اين ساعت بعضي از امكانات موردنظر او مثل سينك شدن ساعت و موبايل را ندارد. خب، تا اينجاي قضيه ميتوان گفت تقصيري متوجه آقاي فروشنده نيست و اين ايلياست كه يا بايد با آگاهي و سوالهاي بيشتري خريد ميكرد، يا با يك بزرگتر آشنا ميرفت تا كالايي كه ميخرد، دقيقا همان باشد كه ميخواهد.
اما اصل قضيه بعد از اين شروع ميشود، وقتي سه هفته بعد، ايليا متوجه شد، ساعتي كه بنا به توافق، 18 ماه گارانتي دارد، خاموش شده و روشن نميشود. به من زنگ زد و گفت ماجرا از اين قرار است. قاعدتا خاموش شدن ناگهاني ساعت، بدون اينكه ضربهاي بخورد يا اتفاقي خارج از توافق مكتوب روي برگه گارانتي داشته باشد، به معناي آن است كه ايليا ميتواند از گارانتي استفاده كند و ساعت را براي تعمير يا تعويض برگرداند. او هم همين كار را كرد. يكبار ديگر به تهران آمد و همراه با هم نزد گارانتي رفتيم. فردي كه آنجا بود گفت برچسب گارانتي مخدوش شده و از اين بابت مشمول گارانتي نميشود، بنابراين بايستي نزد فروشنده برويم. به ناچار بار ديگر به فروشگاه معتبر و بزرگ رفتيم. آنجا آقاي فروشنده بدون اينكه خيلي توجهي به درخواست او كند، گفت كه برچسب گارانتي روي محصول توسط خريدار كه همان ايليا باشد مخدوش شده و ديگر نميتوان از گارانتي استفاده كرد، در حالي كه هم برگه خريد داشتيم و هم ساعت به ظاهر سالم و بدون ضربه بود. درنهايت ما را دوباره به گارانتي اينبار براي تعمير آنهم از جيب خودمان حواله دادند. مسوول گارانتي اعلام كرد ساعت قابل تعمير نيست و بايد دور انداخته شود، البته پس از چك كردن اينكه سريال ساعت در گارانتي ثبت نشده، توصيهاي هم كرد، اينكه براي حل موضوع به سايت اتحاديه مراجعه كنيم. ايليا به شاهرود برگشت و پيگير بود چه زماني ثبت شكايت را انجام ميدهم.
اينجا دو گزينه پيش رو بود، برخي ميگفتند بايد كفش آهنين به پا كني و از آنجا كه با توجه به قيمت ساعت بهصرفه نيست؛ گزينه مناسبتر خريد ساعت ديگري تحت عنوان هديه است. شكايت را ثبت كردم، چند روز بعد از اتحاديه براي گرفتن مشخصات ساعت تماس گرفتند و تماس دومي كه ساعت حضور در اتحاديه را مشخص ميكرد. روز دوشنبه 24 مرداد ساعت 10 صبح من و فروشنده وارد اتاقي شديم كه سه نفر پشت ميزي نشسته بودند و از ما خواستند شرح ماوقع دهيم. با توضيحات دو طرف برداشت اوليه اين بود كه گارانتي مقصر است، به گفته آنها مشخص بود كه برچسب را خريدار مخدوش نكرده و از طرف ديگر گارانتي بايد مسووليتپذيري باشد. تماسي با مسوول گارانتي گرفته شد تا توضيحات لازم را ارايه كند. با توضيحات گارانتي درباره ثبت نشدن سريال ساعت، راي صادر شده گارانتي و خريدار را تبرئه ميكرد و فروشنده بايد در مقابل يك ساعت يا هزينه را بنا به نظر خريدار متقبل ميشد. طبيعي است كه با چنين سابقهاي از خريد، پس گرفتن پول گزينه بهتري بود. درنهايت چند روز بعدتر هزينه ساعت واريز شد. پس از بيرون آمدن از اتحاديه براي ايليا پيام فرستادم و گفتم نتيجه چه بوده، بعدتر گفت چقدر هيجانزده شده كه توانسته به حق خود برسد. اين خوشي از توصيه مسوول گارانتي مجتمع خليجفارس ميدان فردوسي و اتحاديه صنف دستگاههاي مخابراتي ارتباطي به دست آمده است. اين نوشتار علاوه بر ذكر يك تجربه، تشكري از آنهاست كه نشان ميدهند روزنههايي از اميد براي بهتر شدن وجود دارد.