موقعيت دولت در مقابل منتقدان
رسول منتجبنيا٭
شيوه مواجهه طيف منتقدان با دولتمردان در دوران دولت يازدهم را ميتوان بدون مثال در تاريخ پس از انقلاب دانست. چندان بيراه نيست اگر بگوييم حتي دولت اصلاحات هم تا اين اندازه در معرض موضعگيريهاي مغرضانه گروههاي رقيب خود نبود. اين وضعيت حكايت از يك شكاف سياسي در بطن نخبگان جامعه دارد. جامعهاي كه در چشمانداز پيش روي خود فضا و موقعيتي جديد را با تابلوي دوران پساتحريم ميبيند و البته محكوم به استفاده هر چه بهتر و بهينهتر از اين موقعيت است. هيچ ناظر سياسي نيست در اين موضوع شك داشته باشد كه منتقدان و رقباي دولت به راحتي از موضع خويش عقب نخواهند رفت. به همين منوال هم شكي نيست كه دولتيها چندان از برخي موضعگيريها استقبال نميكنند و وجود آن براي دولتمردان تنها به معني زحمت بيشتر است. اما در مقابل اين بديهيات موضوع ديگري هم وجود دارد و آن اينكه واقعيت حمله به دولت وجود خواهد داشت. به عبارتي دولت هيچ راه فراري از برخي اقدامات تقابلي ندارد. اقداماتي كه با فراتر رفتن از حوزه نقد سياسي، تبديل به پروژههاي تخريبي شدهاند. تا اينجاي كار ميتوان در مجموع گفت كه دولت در تقابل با طيفهاي مخالف خود با عقلانيت عمل كرده است. بگذريم از اينكه چند اظهارنظر رييسجمهوري با كوشش رسانههاي منسوب به رقباي دولت برجسته شد و به عنوان نگاه كلي دولت يازدهم به گروه منتقدان به جامعه معرفي شده است. رييسجمهوري و اعضاي كابينه او بايد همچنان بكوشند تا هر نقد يا حتي تهمت و تخريبي را با ادبياتي بر بستر فرمولهاي عقلاني و استدلالهاي منطقي پاسخ دهند. دنياي ارتباط امروز هيچگاه اجازه نخواهد داد تا افكار عمومي تنها در معرض نظرات و القائات يك طرف دعواهاي سياسي و اجتماعي قرار بگيرد. ما اكنون به خوبي ميدانيم كه هيچ گريزي از داوري نهايي افكار عمومي در عرصه سياسي وجود ندارد و اين همان چيزي است كه در نهايت سرنوشت طيفهاي سياسي را تعيين ميكند. اتفاقا چنين تقابلي عرصه بسيار مناسبي براي دولت است تا بتواند دست به يك گفتمانسازي جديد در عرصه سياسي بزند و ادبيات خاص خود را در چارچوب منطق و استدلالي جديد بر پا سازد. اما اين تنها در حوزه گفتماني است. در حوزه سياسي و كنشهاي اين عرصه دولت راهي نخواهد داشت جز افزايش دايره موئتلفان خويش در فضاي سياسي. دولت بايد براي بياثر كردن سياستهاي تخريبي كه عليهاش تدارك ديده ميشود از ظرفيتي كه در همين مجلس نهم نهفته است، استفاده كرده و سعي كند هيچگاه سياست طرد در دستور كارش قرار نگيرد. به عبارتي حداقل براي كوتاهمدت بهتر است دولتيها منتقدان نرم و آرام خود را به مخالفان سرسخت ترجيح دهند و با نزديك كردن آنها به خود، نظم فضاي سياسي را به سمت تنهاشدن گروههاي تندرو ببرند. واقعيت اين است كه اگر در خوشبينانهترين شرايط مجلس دهم با تركيب سياسي نزديك به دولت هم تشكيل شود، فعلا تا 9ماه آينده دولت يازدهم مجبور به همكاري با همين مجلس نهم و همين تركيب فعلي است. تركيبي كه محتاج است تا افراد نزديكتر به خود را از ميان آن پيدا كند و با آنها همكاري بيشتري داشته باشد.