مرام سياسي پدر معنوي موتلفه از نگاه شجوني، طباطبايي و ابطحي
30درصد حرفهاي باقيمانده عسگراولادي چه بود؟
گروه احزاب|قريب يك سال است كه از رحلت حبيبالله عسگراولادي، سياستمدار متنفذ اصولگرايان سنتي ميگذرد. مردي كه در يك سال آخر عمر خود (81 سالگي) بيش از پيش پركار شده بود و حرفهايي زد كه هرگز باب ميل دوستان و مريدان و همجناحيهايش واقع نشد. او ميخواست تا انتخابات رياستجمهوري را به جشني ملي بدل كند. مرحوم عسگراولادي همچنين معتقد بود كه نامزدهاي معترض به نتايج انتخابات 88، مفتون واقع شده بودند و با اعلام اينكه ميخواهد به تكليف خود در اين پرونده عمل كند، موجبات نارضايتي و ناراحتي همزادان اصولگراي خود را فراهم ساخت. حالا او ديگر نيست اما مرامش براي راستنشينهاي سياسي به يادگار باقي مانده است. اگرچه با رحلت پدر معنوي موتلفهييها كسي نيست كه رفتار و گفتار عسگراولادي را سرمشق رفتار امروز سياسي خود قرار دهد اما هر چه هست كساني مانند شيخ جعفر شجوني كه بيشترين انتقادات را به مرحوم عسگراولادي داشت امروز اعتراف ميكند كه به اشتباه خود درباره ديدگاه حبيبالله عسگراولادي پي برده است. ماهنامه 42 وابسته به حزب موتلفه در جديدترين شماره خود سه گفتوگو با محمدعلي ابطحي، سيد مهدي طباطبايي و شيخ جعفر شجوني درباره مرحوم حبيبالله عسگراولادي انجام داده كه خواندني است.
درباره عسگراولادي اشتباه كرديم و عجول بوديم
جعفر شجوني
ايشان وقتي براي من مواضع خودش را درباره آقاي موسوي و كروبي شرح داد، متوجه شدم كه دارد فداكاري ميكند وگرنه فهم و عقل آقاي عسگراولادي بالاتر از اين حرفها بود.
به طور مسلم آقاي عسگراولادي عاقبت به خير است. پدر معنوي موتلفه بودند و فقدانش ضايعه اسفناكي براي همه ما بود.
ايشان وقتي حركت خودش را شرح ميداد انتقادكنندگان قانع ميشدند. يكي از آنها من بودم. ايشان خصوصي با من صحبت كرد و من متوجه شدم دارد فداكاري ميكند، دارد از آبرويش مايه ميگذارد تا مشكلات به وجود آمده سال 88 را رفع كند.
من ابتدائاً گمان بد به ايشان داشتم اما وقتي از توضيحات ايشان توجيه شديم متوجه اشتباهمان شديم. ايشان داشت به نفع نظام فداكاري ميكرد.
درباره 30 درصد حرفهاي باقي مانده ايشان بايد بگويم شايد انتقاد به شوراي عالي امنيت ملي داشت، چون شوراي عالي امنيت ملي در دوره آقاي احمدينژاد تصميم گرفت كه ميرحسين و كروبي در حصر خانگي باشند. شايد آقاي عسگراولادي از اين شورا درخواست ميكردند راه ديگري را در پيش بگيرد.
خودش به موتلفه گفت كه يك سال به من مرخصي بدهيد. اين سخن يعني اينكه به كار من اشكال وارد نكنيد. ولي برخي عجول بودند و به ايشان فشار آوردند.
ميراث ايشان جهادي بودن، صبر و حوصله داشتن، كمتوقع بودن و پرمنفعت بودن ايشان بود. آقاي عسگراولادي واقعا سرمايه بزرگ حزب موتلفه بود. او سرمايه وجودي خودش را فداي حزب كرد. از جهت عبادت، اخلاق، تبعيت از امام و رهبري و تحمل حركت افراطيون نمونه بود. ايشان وقتي زندان رفت هم درس روحانيت را و هم تفسير قرآن خواند و معلم آن شد. همه اين مسائل تاثير زيادي در شكلگيري شخصيت سياسي ايشان داشت.
عسگراولادي تمام سعي خود را كرد تا با هاشمي باشد
سيدمهدي طباطبايي
يكي از خاطرات قشنگ من از ايشان اين است كه در يكي از جلسات حزب موتلفه برخي اعضا از جمله آقاي شجوني عليه مباحث من دعواي اساسي راه انداختند. بحث من درباره آقاي احمدينژاد بود و ميگفتم بايد گفتار او را از آقا جدا كنيم. خيلي در آن جلسه به من توپيدند. جلسه به هم خورد ولي عسگراولادي از من حمايت كردند. آقاي عسگراولادي گفتند حرف من پخته است و از بنده دفاع كردند.
من نخستين آخوندي بودم كه در تلويزيون نسبت به احمدينژاد مخالفت كردم. در تلويزيون گفتماي كاش به مردم خس و خاشاك نميگفتند. تاكيد دارم كه آقاي عسگراولادي صداقت در گفتار داشت. براي خوشامد يا بدآمد كسي حرف نميزد. آقاي عسگراولادي چون سياستمدار بود حرف را به وقتش ميزد.
كسي كه تنها به دنبال حفظ آبرو و پز سياسي خودش باشد بيدين است. اما عسگراولادي ديندار بود.
آنچه آقاي عسگراولادي (درباره انتخابات88) گفته است به فاصله سنواتي در آينده، مردم به آن خواهند رسيد و آن زمان براي آقاي عسگراولادي طلب مغفرت و آمرزش خواهند كرد. ايشان بذري را كاشت كه شايد سالها پس از مرگشان محصول آن را درو كنند و ثواب آخرت ايشان باشد.
اين كه اصولگراياني غرور داشته باشند، خودشان را ديندار و بقيه را بيدين بدانند غلط است. اين جامعه ايران است. مردم مسلمان هستند.
خيلي از آمارهاي دولت قبل در اقتصاد، پول، بانك و نفت دروغ بود. اينها تازه چيزهايي است كه ميتوان گفت. خيلي چيزها را نميتوان گفت. غيرواقعها را واقع جلوه دادند.
آقاي عسگراولادي خيلي با محبت رفتار ميكرد. لذا در انتخابات دوره اول آقاي احمدينژاد تمام سعي خود را كرد تا با آقاي هاشمي باشد. رسالت ايشان محافظت از اصولگرايان در عقايد و اجرا بود.
هميشه عدهيي با عسگراولادي مخالف بودند
محمدعلي ابطحي
آقاي عسگراولادي آجرهاي حيات سياسيشان را دانه به دانه چيده بودند. اين نكته مهم در زندگي آقاي عسگراولادي وجود دارد كه هميشه مجموعهيي از جريانات سياسي با او مخالف بودند و اين نشانه اين بود كه در تصميمگيري راي و نظر خود آقاي عسگراولادي مهم بود.
در سالهاي دهه 60 من مدير راديو شده بودم و سخنرانيهاي ظهر به ويژه ساعت يك تا دوي روزهاي شنبه بسيار مهم بود. در اين فاصله سخنراني پيش از خطبههاي روز جمعه پخش ميشد. من يكي از نخستين اقداماتي كه انجام دادم اين بود كه وقتي آقاي عسگراولادي براي نخستين بار صحبت كرد، اين سخنراني را پخش نكردم! حقيقت اين بود كه با آقاي عسگراولادي خوب نبوديم و اين جريان مربوط به سال 63 يا 64 است. ما خدمت آقاي خامنهاي زياد ميرفتيم. قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هم به صورت هفتگي يا 10 روز يك بار در رياستجمهوري گعده داشتيم و خيلي هم ما را دوست داشتند. خود آقا هم گفتند كه بنده مدير راديو شوم. در يكي از جلسات كه آقاي طبسي هم بود، آقاي خامنهاي سر اين جريان بنده را خيلي دعوا كردند و وقتي خواستند عباي خود را بردارند خيلي عصباني شدند.
موتلفه بعد از آقاي عسگراولادي به ريشهها و هويت خودش كمتر توجه كرده است. اين حزب هويت خودش را به علت از خودگذشتگيها و رنجهاي مرحوم عسگراولادي، عراقي و بزرگان به زنجيركشيده هياتهاي موتلفه در رژيم گذشته به دست آورده است. بايد توجه كنيم كه اگر پشتوانه پر از جهاد آقاي عسگراولادي و بزرگان موتلفه را حذف كنيم خطر بزرگ اين است كه اين حزب تبديل به يك تشكيلات افراطي شود كه ديگران براي آن تصميم ميگيرند. در اين حالت از موتلفه چيزي باقي نميماند و تندروها هم به هيچوجه جاي چهرههاي هويتدار و شناسنامهدار اين حزب را نخواهند گرفت.