مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از دومين روز اعتراضات بازار موبايل خيابان جمهوري
بنفشه سامگيس
پيش از ظهر دوشنبه و در دومين روز اعتراضات صنفي بازار موبايل تهران به افزايش بيرويه قيمت دلار، جمعي از كسبه از بازار بزرگ سبزه ميدان، فروشندگان لوازم صوتي و تصويري در خيابان جمهوري، بازار پوشاك كويتيها،كسبه ساختمان آلمينيوم ، فروشندگان لوازم يدكي در خيابانهاي چراغ برق و امير كبير و ميدان توپخانه و بلورفروشها در ميدان شوش هم، در واكنش به نابساماني قيمت ارز و در حمايت از فروشندگان موبايل، مغازههاي خود را تعطيل كرده، كركرهها را تا نيمه پايين كشيدند يا فروش را متوقف كردند. طبق مشاهدات ميداني بعد از ظهر تا عصر ديروز خبرنگار اجتماعي « اعتماد » از چهارراه وليعصر تا سهراه جمهوري و تقاطع پل حافظ و خيابان جمهوري، در اين مسيرها، هم تعداد ماموران انتظامي و امنيتي مستقر خيلي زياد بود و هم پي در پي، تعداد زيادي از نيروهاي يگان ويژه و انتظامي با موتور به سمت اين مسيرها ميرفتند .در اين محدوده، بسياري از مغازههاي فروش لوازم صوتي و تصويري از برندهاي معروف، تعطيل بودند و كركرههايشان بسته بود و تعدادي ديگر هم كركرهها را تا نيمه پايين كشيده بودند و اگرچه كه چراغ مغازهها روشن بود و فروشندهها هم داخل مغازه بودند، اما يا مشتري به داخل مغازه راه نميدادند، يا حاضر نبودند قيمت از كالاهايشان بدهند. صاحب يكي از مغازههاي فروش لوازم صوتي تصويري نزديك به سه راه جمهوري، در توضيح وضعي كه طي چند روز اخير و به دنبال افزايش قيمت دلار در بازارهاي تهران پيش آمده، به « اعتماد » گفت: « از اول هفته، با وضع بسيار بدي مواجه شدهايم. شركتها حاضر نيستند به ما جنس بفروشند. خودمان هم بلاتكليفيم. صبح يك قيمت داريم و بعد از ظهر يك قيمت. وقتي مشتري ميآيد، از او ميخواهيم كه صبر كند تا قيمت روز بگيريم و البته مشتري هم قبول نميكند و از خريد منصرف ميشود. در هيچ سالي با چنين وضعي مواجه نبودهايم. قيمت اجناس ما بايد يك نرخ ثابت باشد تا مشتري هم راضي به خريد شود ولي 3روز است كه هيچ فروش نكردهايم. »
كمي جلوتر از اين مغازه، فروشنده ديگري كه مشغول تنظيم حساب و كتاب است، ميگويد كه در اين سه روز، مشتري هم آمده ولي واقعيت را به مشتري گفته و اينكه چون خودش مجبور بوده گران بخرد، ناچار است گران هم بفروشد. تا عصر ديروز و در دومين روز اعتراضات صنفي فروشندگان موبايل و ساير اصناف، هر چه فاصله مغازهها با بازار موبايل علاءالدين، كمتر ميشد، به تعداد مغازههايي كه بهطور كامل، تعطيل كرده و كركرههايشان را پايين كشيده بودند هم اضافه ميشد. بين چند مغازه كاملا تعطيل، صاحب يكي از مغازهها كه پشت كركرههاي نيمه بسته نشسته بود، در توضيح شرايط نابسامان اقتصادي كه تمام اصناف را درگير كرده، به خبرنگار « اعتماد » گفت: « 3 روز است كه هيچ مشتري نداريم. فروش هم نداريم. با اين وضع قيمت دلار، حتي قادر نيستيم جنس بخريم. ما از بانه و گناوه جنس ميخريم ولي آنها هم حاضر نيستند با اين وضع دلار به ما جنس بفروشند و ميگويند جنس نميفروشيم تا از اين هم گرانتر شود. واقعا نميدانيم با اين وضع تا چه زماني ميتوانيم ادامه دهيم. همين حالا هم قيمت اجناس ما نسبت به دو هفته قبل چند برابر گران شده. تلويزيون 65 اينچ، ظرف دو ماه 10 ميليون تومان گرانتر شده و مشتري حاضر به خريد نيست. تا امروز با چنين وضعي مواجه نبوديم. هر كه وارد مغازه ميشود بعد از كلي چانه و درخواست تخفيف، ميخواهد با چك و قسطي خريد كند كه اين يعني ضرر در ضرر. چون با اين وضع بازار، فروش قسطي، ديوانگي محض است. »
نزديك تقاطع حافظ و جمهوري، دو سمت خيابان پر است از بازارهاي بزرگ فروش موبايل. چند بازار، درهاي كركرهاي دارند و چند بازار، درهاي نردهاي طوري كه از پشت نردهها، مغازههاي داخل بازار معلوم است؛ مغازههايي با چراغهاي خاموش و تعطيل. كركره تمام بازارها هم پايين است. فروشندههاي مغازهها، توي پياده رو ايستادهاند و ميگويند كه چون از روز يكشنبه تصميم گرفتهاند كه فروش را متوقف كنند، هياتمديره بازارها هم در همراهي با فروشندهها و در اعتراض به قيمت دلار، دستور به تعطيلي كامل بازارها دادهاند. يكي از فروشندهها ميگويد: « اگر مغازه را باز ميگذاشتيم، مردم در اعتراض شيشه هايمان را ميشكستند. »
فروشندهها ميگويند كه تصميم به توقف فروش و اعتراض، صبح يك شنبه و توسط فروشندگان بازار علاءالدين اعلام شد و از ظهر يكشنبه، باقي بازارها هم به همكارانشان در بازار علاءالدين ملحق شده و با دست كشيدن از فروش از اين تصميم حمايت كردهاند. يكي از فروشندهها كه به نردههاي يكي از بازارهاي تعطيل شده تكيه داده، با دلخوري از افزايش قيمت دلار كه كاسبي و زندگي هزاران نفر از كاسبان بازار موبايل خيابان جمهوري را مختل كرده ميگويد: « در اين سه روز، هيچ كدام از مسوولان از ما حمايت نكردند. حتي پيگير نشدند كه اين قيمت دلار بر زندگي ما چه تاثيري دارد. يك جايي بايد تصميم ميگرفتيم كه اعتراضمان را نشان دهيم. با اين وضع قيمت دلار حتي يك قاب گوشي هم نميتوانيم بفروشيم و براي مسوولان اصلا مهم نيست كه زندگي ما با فروش موبايل و تجهيزات جانبي اداره ميشود. »
نبش تقاطع حافظ و جمهوري تا جلوي بازار بزرگ چارسو، تعداد زيادي از ماموران امنيتي، انتظامي، بسيج و يگان ويژه، مسلح و با خودروهاي چراغدار و ونهاي سفيدرنگ مستقر شدهاند. بازار چارسو يكي از مراكزي بود كه از عصر يكشنبه براي همراهي با تعطيلي بازار موبايل اعلام آمادگي كرده بود. از طبقه همكف بازار ميتوان ديد كه چراغ سردر اغلب مغازهها در طبقات بالاتر روشن است. در طبقه همكف هم كه برندهاي معروف موبايل هستند، فروشندهها لابلاي ميزهاي نمايشگر راه ميروند و با يكديگر حرف ميزنند و شوخي ميكنند و از مشتري هم خبري نيست. خلوتي اين بازار بزرگ نشان ميدهد كه يك چيزي درست نيست. فروشنده يكي از همين برندها در طبقه همكف چارسو، پسرجواني است كه وقتي ميپرسم « آيا شما امروز فروش داشتيد و مشتري براي خريد آمده ؟ » از من و ميز نمايشگر طوري فاصله ميگيرد و قدم قدم عقب ميرود انگار من بيماري مسري دارم و بايد دور شود تا در امان بماند. مغازههاي روبهروي مجتمع چارسو، خردهفروشهايي هستند كه از دستورات « علاءالدين» تبعيت ميكنند. داخل يكي از مغازههاي نبش تقاطع، سه فروشنده نشستهاند و يك نفرشان، به محض اينكه ميفهمد خبرنگارم، از مغازه خارج ميشود و دو نفر ديگر هم، خودشان را به نشنيدن ميزنند. وقتي سوالم درباره وضع روزهاي يكشنبه و صبح تا عصردوشنبه را تكرار ميكنم، يكي از همين دو نفر ميگويد كه ماموران انتظامي به همه مغازهدارها گفتهاند با هيچ كسي حرف نزنند. دو تا مغازه پايينتر، يكي از فروشندهها حوصله توضيح بيشتري ندارد و در جواب دليل ادامه اعتراضات ميگويد:« نه ميتوانيم بخريم، نه ميتوانيم بفروشيم. بايد تكليف اين وضع روشن شود. »
داخل مغازه ديگري كه از تيررس نگاه ماموران مستقر در تقاطع، دور است، سه فروشنده نشستهاند. يكيشان خيلي خلاصه و بيحوصله ميگويد كه شركتهاي فروش موبايل، از اول هفته حاضر به فروش نشدهاند و وقتي شركتها نفروشند، قيمت جنس هم معلوم نيست و بنابراين، مغازهها هم امكان فروش ندارند. همين فروشنده در جواب اينكه اين قيمت دلار با اين افزايش چه تاثيري بر وضع بازار موبايل داشته، ميگويد كه كمتر از 30 روز، قيمت گوشي موبايل گرانتر شده و در مثال ميگويد كه گوشي 7 ميليون توماني، به 18 ميليون تومان رسيده است. وقتي ميپرسم از صبح اينجا چه خبر بوده و در تقاطع چه اتفاقي افتاده كه اين همه مامور اينجا جمع شده، همكارش حرفش را ميبرد و با لحني عصبي به من ميگويد: « مامور، به من گفته كه حق ندارم حرف بزنم. چرا اين سوالها را از ما ميپرسي ؟ مگر من چه چيزي اضافهتر از حقم خواستم ؟ من فقط درآمدي خواستم كه جواب رزق زن و بچهام باشد. من لباس نخواستم، سفر و تفريح و خانه بهتر نخواستم. من فقط به اندازه رزق زن و بچهام خواستم. من با 400 هزار تومان ازدواج كردم و حالا همكار من (به همان فروشندهاي كه اولين جوابها را به من داد اشاره ميكند و ميگويد) با 40 ميليون تومان هم نميتواند ازدواج كند و حتي سال به سال هم به شهرستان و به ديدن خانوادهاش نميرود و حتي روزهاي پنجشنبه و جمعه هم كار ميكند و دايم گل ميكشد تا مشكلاتش را از ياد ببرد. »
مرد باقاليفروش جلوي همين مغازهها، همين طور كه باقاليهاي داغ روي چرخ دستياش را با كفگير زير و رو ميكند، در جواب سوالم ميگويد كه اينجا، نه گاز اشكآور زدهاند و نه كسي را گرفتهاند و نه به كسي باتوم زدهاند و همزمان در چشمهاي من نگاه ميكند و چشمك ميزند. پايينتر از ساختمان بورس، بازار بزرگ « موبايل ايرانيان » است با كركرههاي بسته و چراغهاي خاموش. مرد لبو فروشي كه نبش كوچه بالاي بازار موبايل ايستاده ميگويد اين بازار از ساعت 2 بعد از ظهر دوشنبه تعطيل كرده و قرار است تا ارزان شدن قيمت دلار همين طور كار كند. كمي بالاتر، يك كافه است و پشت يكي از ميزها، چند مرد نشستهاند و مشغولند به قليان كشيدن و چاي خوردن. اينها، فروشندههاي بازار علاءالدين هستند كه ظهر دوشنبه، گاز اشكآور در چشم و حلقشان رفته و ميگويند كه سه نفر از تصميمگيران اصلي هم دستگير شدهاند. مردها صاحب مغازههايي كوچك و 6 متري در پاساژ علاءالدين هستند و بايد ماهانه 250 ميليون تومان اجاره بدهند و ميگويند كه هر روز تعطيلي هر مغازه، حداقل 100 ميليون تومان ضرر دارد ولي بايد اين وضع به يك نتيجه درست و دايمي برسد. وقتي از وضع قيمت گوشي موبايل ميپرسم، يكيشان ميگويد: « ظرف يك ماه، قيمت آيفون 16 از 80 ميليون تومان رسيده به 152 ميليون تومان و هزينه رجيستري آيفون 17 هم از 40 ميليون تومان رسيده به 84 ميليون تومان و مشتريهايمان با اين قيمتها تا دو برابر كمتر شده. ما بايد يك كاري ميكرديم. از روز يكشنبه توي مغازههايمان نشستيم ولي جنس نفروختيم. 1100 مغازه داخل پاساژ علاءالدين است و همگي در اين تصميم نقش داريم. روز دوشنبه هم تمام بازارها به ما ملحق شدند. »