به جز راستي كس نجويد ز دين
سعيد فائقي
1 ديماه سال 1358 به توصيه آيتالله احمديميانجي درخصوص رفع و رجوع برخي مشكلات شهرستان ميانه به همراه تعدادي از دستاندركاران شهر خدمت حضرت آيتالله مدني رسيده بوديم. فردي كه به دليل شرب خمر تعزير شده بود خدمتشان رسيدند و پيراهن خود را بالا زدند و به حالت اعتراض خطاب به حضرت آيتالله مدني گفت كه ببينيد چه به روز من آوردهاند. حضرت آيتالله از مشاهده وضع و حال پشت شلاقخورده اين فرد بسيار متاثر شدند. عميقترين و زيباترين گريه انسان را آن روز مشاهده كردم. حضرت آيتالله چنان از عمق جان گريه ميكردند كه تقريبا همه حضار به گريه افتادند. پس از چند دقيقهاي كه آرام شدند خطاب به شاكي فرمودند: پسرم چرا با خود و با سلولهاي بدن خود چنين ظالمانه برخورد ميكني؟ مگر آن زهرماري چيست كه حاضري هم خود و هم سلولهاي خود را به اذيت و زحمت بيندازي؟ جواب آنها را چگونه خواهي داد و حال من در برابر حكم خدا چه ميتوانم بكنم؟ قاضي هم به حكم خدا عمل كرده، من كاري نميتوانم بكنم. هم خود را به زحمت انداختي هم مرا و هم اين حضار را. تنها كاري كه ميتوانم بكنم اين است كه از شما خواهش كنم ديگر اين زهرماري را نخوري و سلولهاي بدنت را مديون خود نگرداني. حضرت آيتالله اين جملات را گفتند و به گريه ادامه دادند. مرد شاكي كه خود او هم به گريه افتاده بود به دست و پاي حضرت آيتالله افتاد و طلب بخشش كرد و قول داد كه هيچگاه مرتكب شرابخواري نخواهد شد.
2 بهمنماه سال 59 به همراه فعالان هياتهاي واگذاري زمين استان و بحث تشريح عملكرد اين هيات خدمتشان رسيده بوديم و حتما درخصوص تعزير يكي از اعضاي هيات كه توسط دادستان انقلاب تبريز صورت گرفته بود شكواييهاي داشتيم كه قرار بود خدمتشان عرضه بداريم. گفتمان رايج آن روزها مثلا در مورد مالكين روستاها، استفاده از كلمههايي مانند زالوصفت، دژخيم، امپرياليست و... بود. ما هم به تبع فرهنگ رايج آن روزها در شروع گزارش ضمن استفاده از اين الفاظ در طرح شكايت خود اظهار كرديم كه متاسفانه دادستان انقلاب تبريز با ايادي زالوصفت خوانين منطقه همدست گرديده و نسبت به آزار و اذيتها... اقدام كرده است كه ما ضمن محكوم كردن اين اتحاد نامقدس دادستان انقلاب با زمينخواران زالوصفت تقاضا داريم به خواسته برحق ما رسيدگي فرماييد. حضرت آيتالله مدني با حوصله و دقت به حرفهاي ما گوش دادند آنگاه فرمودند كه شما عزيزان قرار است در جهت توانمندسازي كشاورزان گام برداريد. اول بايد كاري كنيد كه قابليتهاي كشاورزان رشد كند و آرامآرام بنيه دهقانان ارتقا پيدا كند. مالكين نقش مهمي را در ارتقاي توليد و پايدارسازي توليد روستايي دارند و نقش سرمايهگذار را ايفا ميكنند. تقسيم كار، نوع كشت، برنامهريزي براي كشت و تخصيص زمين مناسب براي هر كشت معين، ميزان هر محصول و بقيه شوون مختلفي را كه در كار دستهجمعي لازم است انجام ميدهند و با اين طرز برخورد شما كه آنها را ايادي امپرياليست ميناميد و زالوصفت ميخوانيد ما كينه را در روستاها ميكاريم. آنها هم اعضاي اين جامعهاند. يادتان باشد مسائلي مانند احداث قناتها، ساختن راهها، پلها، مدرسهها، حمامها، مساجد و امثالهم برعهده مالكين بوده است. از تجربه اصلاحات ارضي زمان گذشته درس بگيريد و كاري نكنيد كه مثال آن دوران توليد روستايي كاهش پيدا كند. به آنها هم مثل برادران ديني خود نگاه كنيد مگر در مواردي كه ظلم آشكار و فساد بين مشاهده كنيد آن وقت بايد افراد خاطي را به دست محكمه بسپاريد و قانوني برخورد كنيد. يادتان باشد ما با اين عمل يعني واگذاري زمين به دنبال اصالت دادن به طبقه كشاورز در مقابل مالك نيستيم بلكه به دنبال تغيير طبقه هستيم كه كشاورز هم بتواند مالك باشد و اما درخصوص موضوع درخواست شما كه همكارتان توسط دادستان مورد توهين واقع شده حتما رسيدگي خواهم كرد. او حق چنين كاري را نداشته.
3 ارديبهشت سال 60 آخرين ديدار را در خدمتشان بودم. از ايشان دعوت كرده بوديم كه هنگام عزيمت از تهران به تبريز در مسجد جامع ميانه مردم شهر را ارشاد كنند. زمان اوجگيري اختلافات رييسجمهور وقت با ساير مقامات نظام بود و تقاضاي ما از حضرت آيتالله روشنگري ما بود نسبت به اوضاع پيشآمده. ايشان در سخنراني خود ضمن توصيه به تقوا و اخلاق اسلامي لزوم وحدت را يادآور شدند و فرمودند از من خواسته شده كه درخصوص اوضاع پيشآمده صحبت كنم ولي از آنجايي كه حضرت امام هياتي سهنفره براي حل اختلافات مسوولان تعيين فرمودهاند بر من فرض و واجب است كه از امام اطاعت كنم و حرفي نزنم تا هيات محترم سهنفره در كمال آرامش بتواند به حل و فصل اختلافات بپردازد و به شما هم توصيه ميكنم صبر داشته باشيد كه خدا با صابرين است. مرحوم مدني از نوادر انسانهاي انقلابي بودند كه شناخت عميق از بايستههاي توسعهگرايي داشتند. اهتمام ويژهاي به پاكدستي و پاكدامني خود و اطرافيان داشتند. از حكيم ابوالقاسم فردوسي مدد ميجويم و آن اينكه مرحوم حضرت آيتالله مدني در راستي و صداقت و در ميان گذاشتن مسائل با مردم و اخلاق حسنه سرآمد بود و مصداق اين مصرع كه «به جز راستي كس نجويد ز دين». حضرت آيتالله مدني چنان كه در سهگانه خاطره عرض كردم به حقوق مالكيت اعتناي ويژهاي داشتند. ارتقا بر بنيه توليد كشاورزي و توانمندسازي كشاورزان بيانگر بينش توسعهاي حضرت آيتالله است. در مذاكرات مجلس خبرگان هم زماني كه در مورد حقوق كارگران بحث ميشد حضرت آيتالله اشاره فرمودند كارفرمايان را فراموش نكنيم و متذكر شدند مردم در حمايت قانون مساوي هستند. همه از حقوق مساوي برخوردارند؛ همه اقوام و همه آحاد ملت و قايل بودن ايشان به اكثريت نسبي در مجلس خبرگان نشان ميدهد كه توسعه ظرفيت پذيرش نظر مخالف را تمرين كردهاند كه در مقابل فرد تعزيرشده همدردي ميكنند. در مجلس خبرگان به برقراري روابط عادلانه با همه ملل و دولتهاي غيرمتجاوز تاكيد ميفرمايند و باز در مجلس خبرگان در كنار نظراتشان در امور مختلف همواره به رعايت ادب توصيه ميكنند كه مخالفان بتوانند اظهارنظر كنند. باتوجه به ظرفيتهاي بالاي انساني حضرت آيتالله مدني، حضرت امام در حكم اعطاي مسووليت نمايندگي خود در آذربايجان ايشان را سيدالعلما الاعلام خطاب ميفرمايند. آن روزها در مراسم تشييع عزيزاني چون آيتالله مدني شعار ميداديم «دشمن در چه فكريه- ايران پر از مدنيه». اما تاريخ نشان داد ما حتي يك نفر هم جايگزين نداشتيم و حضرت آيتالله مدني و همه عزيزاني كه به شهادت رسيدند تكرارنشدنياند. روحشان شاد.