مرز ما بهتر است سوريه باشد تا مكزيك
روبن ناوارت /
آيا بايد آغوش خود را به روي پناهجويان سوري باز كنيم؟ البته! اين درست است. شايد ما در نهايت با برخي از پناهجويان بتوانيم بهتر رفتار كنيم. وضعيت در اروپا باعث تنش محلي شده است. مجارستان وضعيت اضطراري اعلام كرده و مرز جنوبي خود را با صربستان بسته است. نتيجه هرج و مرج در سمت مرزهاي صربستان است كه در آن هزاران نفر از مهاجران تجمع كردهاند. مقامات صربستان دستپاچه و خشمگين هستند.
در همين حال، رييسجمهور اوباما گفته است كه ايالات متحده امريكا در سال مالي آينده كه از اول اكتبر آغاز ميشود، ميتواند 10 هزار پناهنده سوري را بپذيرد. در ميان گزارشهاي اطلاعاتي خارجي شواهدي نشان ميدهد در ميان سيل پناهندگان ممكن است 2 تا 5 درصد وابسته به داعش باشد. اگر برآوردها دقيق باشد، به اين معناست كه ما آماده ميشويم كه در سواحل خود از 200 تا 500 تروريست بالقوه استقبال كنيم.
البته شايد لازم نباشد امريكا در اين باره زياد نگران باشد. در ماه جولاي، جيمز كامي مقام ارشد اداره فدرال به قانونگذاران در كميته سنا گفت بر اساس اطلاعات بيش از 200 امريكايي افراطگراي خشونتطلب وطني، شناسايي شدهاند كه يا به سوريه سفر كرده يا در حال اقدام براي سفر به اين كشور هستند تا به داعش بپيوندند.
اين در حالي است كه بحران آوارگان سوريه در مسافت بسيار دور از مرز امريكا و مكزيك رخ ميدهد؛ حدود 5/630 مايل يا يكصد مايل. ما در ايالات متحده ميدانيم كه بحث مهاجرت ملي، نگرانيهاي امنيتي و جذب، تنش بين خواستههاي كارگري و انگيزههاي بوميگرايي را به همراه دارد. بنابراين شايد جاي تعجب نيست، زماني كه ما داستان بحران پناهندگان را در رسانههاي امريكا ميبينيم يا ميشنويم تنها چند دقيقه بيشتر طول نميكشد كه هر كسي بحث مرز امريكا و مكزيك را بلافاصله باز ميكند.
اين افراد نميدانند كه آنها در حال صحبت كردن درباره چه جهنمي هستند. هر چند آنچه ايالات متحده در مرز امريكا و مكزيك تجربه ميكند در حد يك بحران نيست. اين يك تصوير روزانه از پديده اقتصادي عرضه و تقاضا است. مكزيك و چند كشور ديگر در امريكاي لاتين كارگران ارزان امريكا را تامين ميكنند. همين تابستان گذشته حدود 80 هزار پناهنده از هندوراس، گواتمالا، السالوادور، از جمله هزاران نفر زير سن قانوني، از سراسر مرز امريكا و مكزيك به جنوب تگزاس روانه شدند.
كودكان و نوجوانان مرزي به ايالات متحده نميآيند كه وارد كار شوند. آنها از مكانهاي خطرناك و فقير شده در امريكاي مركزي كه مناطق جنگي هستند، جايي كه باندهاي خياباني بي رحمانه براي كنترل تجارت مواد مخدر با كارتل مكزيكي ميجنگند، ميآيند. مثل كوبايي - امريكاييهايي كه 30 يا 40 سال پيش به ميامي آمدند.
تفاوت عمده آنها اين است كه در اواسط سال 1960، كوبايي - امريكاييها كه به اندازه كافي ثروت و نفوذ سياسي داشتند توانستند كنگره را مجبور به تنظيم قانون 1966 كنند كه پناهندگان كوبايي را در موقعيت حقوقي متضمن شهروندي امريكا ميكرد. اما پناهجويان از امريكاي مركزي اين ثروت و قدرت را ندارند.
بنابراين، همانگونه كه ما در حل بحران پناهندگان از جاهاي ديگر وارد ميشويم، در اين مورد مركزي امريكا نيز عمل كنيم. شايد اوباما پاسخي شبيه اين داشته باشد كه ايالات متحده رهبر اخلاقي جهان است. در ادامه جان كري وزير خارجه امريكا وعده ميدهد پذيرش پناهجو در سال 2017 به صد هزار نفر افزايش مييابد.
بياييد روشن نگاه كنيد. آنها كه از خاورميانه ميآيند لاتيني نيستند كه زبان كشور، فرهنگ و آرايش جمعيتي را تهديد ميكنند. در عوض بخش كوچكي از آنها احتمالا داعشي هستند؛ از يك نوع تهديد بسيار متفاوتتر و ملموستر. به هر حال داستان پناهندگي هميشه توام با تغيير و ترس است. بياييد اميدوار باشيم.
٭منبع ديليبست