• 1404 شنبه 20 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3363 -
  • 1394 شنبه 18 مهر

نوبلي براي چندصدايي آلكسيويچ

آبتين گلكار

خوانندگان علاقه‌مند به ادبيات مدرن و نويسندگان صاحب سبك‌هاي پيچيده ممكن است از خواندن كتاب‌هاي برنده امسال نوبل ادبيات، سويتلانا آلكسيويچ، احساس سرخوردگي كنند. نثر او نثري است ساده و روان و فاقد هرگونه پيچيدگي؛ نثر روزنامه‌نگاري كه براي عامه مردم مي‌نويسد، براي همه طبقات اجتماعي، براي همه نسل‌ها.

اين روزها درآميختن روزنامه‌نگاري و ادبيات در كشورهاي روس‌زبان پديده‌اي است كه زياد اتفاق مي‌افتد. از معروف‌ترين نمونه‌هاي آن مي‌توان از يلِنا فانايلوا، شاعر و گزارشگر «راديو آزادي» و مارينا آخمِدوا، روزنامه‌نگار فيناليست جايزه ادبي بوكر روسي، ياد كرد. ولي كتاب‌هاي آلكسيويچ يك تفاوت اساسي با اكثر نوشته‌هاي اين ژانر دارند: آلكسيويچ مسائل روز را دستمايه كار خود قرار نمي‌دهد. موضوعات اصلي كه او براي كتاب‌هايش انتخاب كرده است عبارتند از: جنگ جهاني دوم (در «جنگ سيماي زنانه ندارد» و «آخرين شاهدان»)، جنگ افغانستان («پسربچه‌هاي رويين»)، فاجعه چرنوبيل («نيايش چرنوبيل»)، زندگي نخستين سال‌هاي پس از فروپاشي شوروي («زمانه دست‌دوم»). آلكسيويچ پنج كتاب يادشده خود را اجزاي اثري واحد به نام «انسان سرخ: صداهايي از آرمانشهر» مي‌داند. او به موضوعاتي مي‌پردازد كه بتوان از موضع ناظر بيروني به آنها نگريست، هنگامي كه فاصله زماني كافي براي ارزيابي و قضاوت عيني و بي‌طرفانه درباره همه‌چيز و همه‌كس موجود باشد. آلكسيويچ براي نوشتن هركتابش بين چهار تا هفت سال وقت مي‌گذارد، با 500 تا 700 نفر ملاقات و صحبت‌هاي‌شان را يادداشت مي‌كند و از ميان اين انبوه ماده خام، خيره‌كننده‌ترين سرگذشت‌ها و رخدادها و روايت‌ها را برمي‌گزيند و نقل مي‌كند. البته آلكسيويچ در اغلب كتاب‌هايش تاكيد مي‌كند كه علت توجه ويژه‌اش به گذشته، كشف ريشه‌هاي نابساماني‌هاي امروز روسيه و ساير جمهوري‌هاي شوروي سابق است. او بارها گفته است هويت و شخصيتي كه در طول چند دهه حكومت شوروي در وجود اهالي اين كشور شكل گرفت، چيزي نبود كه پس از فروپاشي شوروي به يكباره از بين برود و ما هنوز هم شاهد پيامدهاي اجتماعي منفي آن هستيم.

نمونه‌هاي نثر مستند ادبي در روسيه زياد بوده است كه نمونه اعلايش را مي‌توان در «مجمع‌الجزاير گولاگ» آلكساندر سالژنيتسين مشاهده كرد. ولي آثار آلكسيويچ يك تمايز مهم دارند: او كمتر موضع و صداي خود را وارد بافت اثر مي‌كند و صرفا روايتگر صداي ديگران است (چيزي كه در بيانيه آكادمي از آن با عنوان «هنر چندصدايي» ياد شده است)، يعني دقيقا نقطه مقابل نگرش تك‌قطبي و تك‌صدايي سالژنيتسين، كه حتي هنگام نقل خاطرات ديگران نيز سلطه و فشار معنوي‌اش بر شانه‌هاي خواننده سنگيني مي‌كند. اغلب آثار آلكسيويچ ساختاري گسسته و بريده‌بريده دارند و ذهنيتي كلي و جامع درباره موضوع مورد بحث به خواننده مي‌دهند، ولي وظيفه خود خواننده است كه پس از خواندن اثر بكوشد به اين ذهنيت كلي نظم بدهد و قطعه‌هايي را كه خوانده است، همانند تكه‌هاي پازل كنارهم بگذارد و تصويري منسجم به دست آورد. خود آلكسيويچ اعتقاد دارد كه «هنر مي‌تواند دروغ بگويد، ولي سند نه.»

البته آلكسيويچ در مصاحبه‌ها، گزارش‌ها و يادداشت‌هاي مطبوعاتي خود به موضوعات روز هم مي‌پردازد و مواضع بسيار تندوتيزي هم مي‌گيرد. مخالفت‌هاي او با سياست‌هاي پوتين و لوكاشِنكو برايش گرفتاري‌هاي بسيار به همراه داشته و -‌گمان شخصي‌ام اين است كه - در انتخاب آكادمي سوئد هم بي‌تاثير نبوده است. البته آلكسيويچ چه در كتاب‌ها و چه در نوشته‌هاي مطبوعاتي‌اش همواره اين نظر را ابراز مي‌كند كه علت همه نابساماني‌ها را نبايد در دولتمردان و صاحبان امور جست، بلكه بار اين مسووليت بر دوش تك‌تك مردم عادي هم هست و «مردم هرطور باشند، حكومت هم همان‌طور خواهد بود». با وجود انتقادهاي شديد آلكسيويچ از لوكاشِنكو و اينكه او حكومت بلاروس را «ديكتاتوري تازه پساشوروي» مي‌خواند، لوكاشِنكو دريافت جايزه نوبل را به او تبريك گفته و اظهار خوشوقتي كرده است كه نوشته‌هاي آلكسيويچ «نه فقط بر اهالي بلاروس، بلكه بر مردم ساير كشورهاي جهان نيز تاثير گذاشته‌اند». ولاديمير مِدينسكي، وزير فرهنگ روسيه، نيز به آلكسيويچ تبريك گفته، ولي احتمالا صادقانه‌ترين اين تبريك‌ها متعلق به پترو پوروشِنكو، رييس‌جمهور اوكراين، است كه حالا در اردوي مخالفان سياست‌هاي روسيه در قبال اوكراين، يك برنده نوبل ادبي هم مي‌بيند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون