ديگه خراب كردي
سيد علي ميرفتاح
ظاهرا تلويزيون گاف جديد داده و مجبور به عذرخواهي شده، برنامه فيتيله را هم قطع كرده. اگر همين اشتباه را، بلكه يكدهم اين اشتباه را روزنامهها كرده بودند، تعطيل شده بودند و رفته بودند ور دست عزيزانشان. منظورم نيست كه تلويزيون را تعطيل كنيد، بلكه ميگويم با روزنامه و مجلهها هم همينطور برخورد كنيد. يعني گناه فيتيله را به حساب اخبار و سريال و برنامههاي مذهبي نگذاريد. فيتيله عذرخواهي كرده، موقتا تعطيل شده، تا بعدا يكي به حسابش رسيدگي كند. خيلي هم خوب. گناه دگري بر تو نخواهند نوشت. اما توي روزنامه حتي اگر آگهيها خطا كنند، تاوانش را همه بايد بدهند. متاسفانه هر چقدر هم كه منطق ميبافيم و دليل ميآوريم و حجت اقامه ميكنيم كسي حرفمان را نميشنود و برخوردش را با روزنامهها تغيير نميدهد. سهل است. انگار همه منتظرند تا روزنامه گاف بدهد. ذوق ميكنند اگر بفهمند در صفحه شعرش، شعري بودار چاپ كرده. بعد «حالا ديگه خراب كردي» شمشير را از رو ميبندند و درش را بالكل تخته ميكنند و همه را به يك چوب ميرانند، هيچ عذري را هم نهتنها نميپذيرند، بلكه نميشنوند. من آزمودهام اين رنج و ديدم اين محنت. متاسفانه گناه آهنگر روزنامه را به پاي مسگرش مينويسند و هيچ توصيه و خواهش و التماسي هم نميشنوند. اما حالا كه تلويزيون گاف داده وقت خوبي است تا بگويم اين قبيل خطاها تقصير همه نيست و نميشود جماعتي را بابت بيمزهبازي چند آدم بامزه از كار و زندگي ساقط كرد... اما خطاي تلويزيون نشان از ضعف نهادهاي نظارتي هم دارد. آنقدر همه سرگرم سياستند كه احتمال نميدهند از فيتيله خطايي دربرود. من البته تلويزيون نميبينم، نه اينكه قهر كرده باشم. نه؛ اما حيفم ميآيد وقتم را بابت برنامههاي لوس و بيمزه هدر بدهم. توي شبكههاي خبري قصه فيتيله را خواندم: «در يكي از آيتمهايش به نام هتل فيتيله، پدر و پسر لهجهداري قصد ترك زودهنگام هتل را دارند. علت آن را نيز با فارسي دست و پا شكسته ميگويند كه بوي بد اتاق است. بعد مدير هتل بررسي ميكند و معلوم ميشود كه فرزند اين مسافر به جاي مسواك از فرچه توالتشوي استفاده كرده و بوي بد هم مال اتاق نيست بلكه مال دهان پسرك است...» از اين بيمزهتر و ابلهانهتر هم ميشود؟ يعني هيچكس توي آن تشكيلات عريض و طويل نيست كه بتواند يك متن معقول و خندهدار و متين و آموزنده بنويسد؟ «تلويزيون بايد دانشگاه باشد» يعني اين؟ اصلا بحث لهجه و قوميتها نيست. حتي اگر مسافران اين هتل صهيونيست هم بودند، شوخيشان زشت و مبتذل بود. نه حساب و كتابي، نه اصول و قاعدهاي... آقا جان، فقط برجام نيست كه ممكن است يك در هزار خطرناك باشد. برنامههاي تلويزيون هزار بار از آنچه ميترسيم خطرناكترند و متاسفانه گوش هيچكس هم بدهكار نيست، حرف و تذكر هيچكس را هم نميشنوند.
اين تلويزيون است كه باعث شده 70 درصد ملت آنتنشان را بگردانند سمت اروپا و امريكا. رفيقي گفت من ماندهام كه گاف تلويزيون را چه كسي گرفته. مگر كسي هم مانده كه تلويزيون ايران را ببيند؟ حرف رفيق منالبته مبالغهآميز است اما بهرهاي از حقيقت دارد. هر جا ميرويم و هركس را ميبينيم فرورفته در شبكههاي ماهوارهاي و جالب اينجاست هيچكس هم نه اين تلويزيون را توبيخ ميكند و نه تذكرش ميدهد. ميزان گاف سياسي و عقيدتي و اجتماعي و هنري و ادبياتي تلويزيون را جمع بزنيم قابل مقايسه با روزنامهها نيست. همين فقط يك زبان فارسي را اگر محترم بشمريم ميبينيم بيشترين ضربه را از همين تلويزيون و مجريهاي محترمش خوردهايم. قديم يك مركز ويرايش داشتند كه اقلا روي ادبيات فارسي نظارتي ميكرد و گاه به گاه تذكري ميداد. اما حالا حساب كار چنان در رفته كه فكر كنم مركز ويرايش هم بيخيال موضوع شده. تعداد غلطها را نميشود شمرد. «گاها» و «خواهشا» كه ديگر تبديل به روال عادي برنامه شده. لحن سياسي تلويزيون هم كه آنقدر جناحي و جانبدارانه شده كه حتي صداي اصولگرايان را درآورده. سر اين برجام خاطرتان هست چه كردند؟ چه عرضي از دولت بردند؟ من البته الان نميخواهم عيب و ايرادهاي تلويزيون را فهرست كنم، اما يك سوال جدي دارم؛ تلويزيون با اين همه بودجه و امكانات و پرسنل و ساختمان و قدرت و نفوذ كلام و اينها دقيقا چه كار دارد ميكند؟ چه چيزي را دارد مديريت ميكند و چه هدفي را دارد پيش ميبرد؟
اصلا بحث گاف فيتيله و اينها نيست. بحث اين است كه هر ماموريتي براي او تعريف كنيد ميبينيد توفيقي در اجراي آن ندارد. هر ماموريتي. عرض مرا به حساب گرايش سياسي نگذاريد. از موضع رسانه حرف ميزنم و ميگويم حتي اگر ماموريت تلويزيون پيگيري سياستهاي اصولگرايانه هم باشد ناموفق است چه برسد به بحثهاي كلانتر.