درباره سخنراني رييسجمهور در افتتاحيه نمايشگاه مطبوعات
دولت وكيل امنيت مطبوعات باشد
احمد پور نجاتي
هر نظام سياسي اگر براي انسجام و همدلي واقعي بين ملت و دولت (دولت به معناي مجموعه حاكميت) اهميت قايل باشد، بيترديد نسبت به موقعيت و منزلت رسانه
و به ويژه مطبوعات، حساسيت دارد. طبيعيترين و البته موجهترين سخن و موضع و اقدامي كه هر دولت متكي به آراي مردم ميتواند داشته باشد، اين است: هرچه بيشتر شهروندان نسبت به واقعيتهاي پيراموني آگاهي داشته باشند، همدلانهتر برخورد ميكنند؛ حتي اگر اين همدلي آميزهاي از خرسندي يا ناخرسندي و انتقاد به همراه داشته باشد.
به نظر من آنچه آقاي روحاني نه فقط امروز و در نمايشگاه مطبوعات امسال، بلكه بارها در موقعيتهاي مختلف، پيرامون اهميت رسانهها و پايان دوران مونولوگ و تكگويي گفته و از امنيت فعالان رسانهاي در رسانههاي گوناگون دفاع كرده، يك ويژگي و شاخص مهم از دريافت و درك درست يك مقام مسوول از آگاهي مردم نسبت به واقعيتهاي پيراموني است.
سخنان آقاي روحاني بيش از آنكه موضعگيرياي سياسي باشد، يك كلاننگري راهبردي براي نظام و استحكام پيوند ميان ملت و دولت است.
آقاي روحاني بارها در اظهارنظر و پاسخ به برخي به ظاهرمنتقدان خود بيان كرده كه بين انتقاد و تخريب و نقاط اميدبخش براي جامعه، مرزبندي قائل است. سخن اصلي همواره اين بوده كه از دولت انتقاد كنيد و اين به سود دولت است و دولت به اين انتقادها نياز دارد، اما چرا نقاط قوت و موفقيت دولت را واژگونه به جامعه معرفي ميكنيد و اين رفتار نوعي دروغگويي و بيصداقتي حرفهاي است. چرا در مهمترين مسائل كه اجماع ملي در آن است، فضاي يأس و نااميدي را القا ميكنيد. آقاي روحاني ميخواهد بگويد، دولت، شخص خود و مجموعه دولتمردان، نگران دروغ هستند و نه انتقاد.
رفتارهاي يك بام و دو هوا با مطبوعات، نكته بسيار مهم ديگري است كه در سخنان آقاي روحاني به آن اشاره شده. موضع بسيار مهم و پرسشي است درباره ابهامي كه ساليان سال است افكار عمومي هم درگير آن هستند، و پاسخي به آن داده نشده. آقاي روحاني گفتهاند: « قابل تحمل نيست كه در يك كشور برخي رسانهها براي هميشه از تنبيه، توقيف، تعطيل شدن و تهديد مصون باشند و يك حاشيه امنيتي دايمي براي آنها مقدر شده باشد كه هرچه ميخواهند بگويند. گاهي برخي رسانهها به عنوان پليس مخفي عمل ميكنند. همچنين گاهي با مطالعه برخي از نشريات ميتوان فهميد كه فردا قرار است چه كسي دستگير شود و آبروي چه كساني برده شود» و اين حرف بسيار مهمي است. آقاي روحاني به عنوان دومين مقام رسمي كشور از پس و پشتهايي در عرصه به ظاهر رسانهاي سخن ميگويد كه كار اطلاعرساني و انتقادي نميكنند و گويي كاركرد ديگري دارند و به هردليلي، احساس مصونيت بيدليل و همهجانبه دارند.
بايد در نظر بگيريم كه رييسجمهور در قامت مقامي باشخصيت، استخواندار، اصيل، انقلابي و به خصوص آگاه به امنيت ملي كشور، اين حرف را ميزنند و اين حرف شعارگونه نيست و اين مواضع با نگاهي كارشناسانه از طرف رييسجمهور بيان ميشود. مواضعي كه اگر در مجموع اركان نظام و دستكم در سه قوه، به مثابه رويكرد در نظر گرفته شود و مديران دولتي بدانند كه كار رسانه بيان حقيقت است و هركسي در پوشش به ظاهر رسانهاي به امنيت ملي آسيب ميرساند (حتي در پوشش انتقاد) غيرقابل قبول است، فضاي تعاملي بسيار سازندهاي به وجود ميآيد و فصل تازه فعاليت اميدبخش رسانهاي و مطبوعاتي رقم ميخورد.
البته اين موضوع را ميشود فراتر از مطبوعات ديد و به رسانههاي ديگر هم كه ممكن است دچار همين وضعيت ناپسند و غيرحرفهاي هستند و به مسووليت و مقتضيات خود توجه نميكنند، نگاه كرد و آنها را داوري كرد.
نكته مهم ديگر در سخنراني ديروز هم اين است؛ بسنده كردن به اعلام موضع از سوي دولت و اعلام مواضع روشن مبتني بر واقعيت و متضمن به هدفهاي كلان، كافي نيست و چيزي را حل نميكند. آحاد مردم انتظار دارند كه اين موضعگيريهاي درست دستكم عملي شود و برنامهريزي ضمانتدار براي اصلاح رخ دهد تا در عين حفظ استقلال حرفهاي مطبوعات و با توجه به شرايط گذشته و حال فعاليتهاي مطبوعاتي و برخي دلنگرانيهايي كه وجود دارد، دولت در عمل هم بيتوقع و چشمداشت وكيل مطبوعات باشد و خود را موظف به حفظ امنيت آنها بداند.
آقاي روحاني به ساز و كارهايي اشاره كردهاند، اما متاسفانه تاكنون گام مهمي برداشته نشده و روانشناسي دروني در مجموعه فعالان مطبوعاتي كشور (همانهايي كه كار حرفهاي رسانه ميكنند و نه آنهايي كه در بيان رييسجمهور مستثني شدهاند و برخي رسانههاي با مصونيت آهني هستند) مشخص ميكند كه جامعه مطبوعاتي دچار نوعي التهاب، احساس ناامني و بيثباتي هم حرفهاي و هم رواني است و به دليل برخوردهاي سليقهاي دستگاهها و نهادها و امواج ناگهاني كه از اين سو و آن سو ميآيد و انگار ديواري كوتاهتري جز مطبوعات براي تصفيه حسابهاي سياسي نيست، وضعيت مطلوبي ندارد.
در عين حال و با تمام اين نكات، اگر نتيجه سخنراني امروز آقاي روحاني اين باشد كه مرزبندي بين كار رسانهاي شرافتمندانه و فعاليتهاي شبه رسانهاي و شبه مطبوعاتي اتفاق بيفتد، بسيار نتيجه خرسندكننده خواهد بود. اميدوارم مديران هم در فضاي پس از به سرانجام رساندن پروژهاي بزرگ در مقياس جهاني - برجام- با تجربهاي كه از نقش مناسبي كه رسانههاي مستقل و آگاه به منافع ملي ايفا كردند و محرم دانستن مردم و اطلاعرساني درست و به موقع به مردم، به اهميت آگاهي عمومي از واقعيتهاي جامعه پيبرده و به اين نكته مهم رسيده باشند كه اين آگاهي سپردفاعي دربرابر هر نفوذي است و نه برعكس. مديران بايد بدانند كه كنترل بيمنطق اطلاعرساني و ايجاد فضاي التهاب يا دلشوره و نگراني از جريان آزاد اطلاعرساني، نه به نفع نظام است و نه به نفع مردم و بايد از روزنامهنگاراني كه همچنان به شكل حرفهاي به رسالت اطلاعرساني حرفهاي خود عمل ميكنند و با هر شرايط و سختيهايي اين مسير درست را ادامه دادهاند، سپاسگزار باشيم.