حرف بيوفايي
سيد علي ميرفتاح
از دو، سه طرف زمزمههايي شنيده ميشود كه بوي بيوفايي ميدهد. انگار كه يك عده دور هم بيتوته كردهاند و تصميم گرفتهاند يك كاري كنند كه مردم نسبت به روحاني و دولتش دلسرد شوند، انگار كه اگر اعتقادشان از تيم روحاني برگردد دوباره متوجه احمدينژاد و اخلاف صالحش ميشود. نخير؛ اشتباه نكنيد. از اين يكي هم اگر برگردند،ديگر به اين راحتيها اعتمادشان جلب نميشودها. طي اين سي و چند سال هر طايفه و قماشي حداقل يك بار امتحانشان را پس دادهاند. از ليبرال خوش تيپ كراواتي تا ارزشيهاي عدالت محور كاپشنپوش، آمدهاند و خود را نشان دادهاند و رفتهاند. جامعه مدني آمده، سازندگي آمده... حتي آن بنده خدايي كه گرفتار كيش شخصيت بود و ماخولياي مهتري داشت و خودش را بزرگترين متفكر و اقتصاددان جهان اسلام ميدانست هم آمد و رفت. بيجهت نميگويم اين ملت سرد و گرم چشيده است. حقيقتا هم سرد و گرم چشيده، راست و چپ و راديكال و بنيادگرا و اصولي و اصلاحطلب و هر آنكه بگوييد، آمده و رفته. هركه آمد عمارتي نوساخت،- بعضيهاشان هم خراب كردند- رفت و منزل به ديگري پرداخت، اگرچه با سختي و بهرغم ميل باطني. تنها گروهي كه هنوز شانسي براي جلب رضايت و عقيده مردم داشتند همين ميانهروها يا به قول خودشان كميسيون عقلا بود.بگذريم از اينكه اين اسم هم آميخته با خودبنيادي است اما به هر حال آخرين تير تركش مديران بود. جملهام را درستتر بگويم، آخرين گروهي بود در بين مديران نسل اول كه جا داشت وارد گود شوند و خودي نشان دهند. فكر نكنيد اگر اينها سرشان به سنگ بخورد دوباره مردم برميگردند سراغ باقي كانديداهاي رياستجمهوري. نخير؛ اميد تنها راهي است كه ما در برابر خود داريم و دلسرد كردن ملت معلوم نيست چه عواقبي در پي داشته باشد. همين جا به تاكيد و تصريح بگويم كه اميد چيزي فراتر از دولت روحاني است. خدايي نكرده ما به بنده خدا كه اميد نبستهايم. اميدمان به خداي احد واحد است، اما آخرين راهي كه عقل، آن هم عقل جمعي، حكم به پيمودنش داده همين راه تدبير و اعتدال است، با همه سختي و مشقتهايش.
از طريق اين خطوط پيغامهاي مجازي، يكي برايم فرستاده: «دولت احمدينژاد براي مسكن مهر وام 25 ميليوني با بهره چهار درصد داد و ميليونها نفر صاحب خانه شدند. اسمش را گذاشتند طرح مزخرف (با 10 تا علامت تعجب). دولت تدبير و اميد براي مقابله با مردم وام 25 ميليوني با بهره 16 درصد داد، 10، 15 هزار تا پرايد و سمند را با قيمت مسكن مهر فروخت، اسمش را چي بگداريم...»
به اين ميگويند مغالطه. يعني دارد به مردم القا ميكند كه دولت قبل با همه بيبند و باري مديريتياش براي مردم بهتر بود. ضمن اينكه در اين متن به دولت تدبير واميد كه رسيده، نوشته «براي مقابله با مردم». از اين حرف بوي بدي بلند است و چيزي جز كينه و نقار و بدي و پليدي از آن منتقل نميشود. يعني چه؟ دولت با مردم مقابله ميكند. با كدام مردم. اينجا يك سوءتفاهم جدي وجود دارد. مردم آيا چيزي و كساني غير از همينها هستند كه دو سال قبل به روحاني راي دادند و الان از او حمايت ميكنند؟ بعد آيا واقعا مسكن مهر هميني است كه در متن اشاره شده؟ اگر در امريكا زندگي ميكردم يا در دولت احمدينژاد در مسافرت بودم پيش خودم ميگفتم لابد مسكن مهر را نميشناسم و بر قدرت اقتصادي دولت 9 و 10 واقف نبودهام. اما 1500 سال و 130 سال از دولت احمدينژاد و مسكن مهر نگذشته و ما هم از آن بيخبر نيستيم. دولت قبل اگر يك ندانمكاري جدي و پرهزينه كرده باشد همين مسكن مهر است كه مثل چاههاي حاج ميرزا آغاسي هر چند براي اكثريت آب نداشت اما براي اقليتي آب داشت، حسابي هم آب داشت. تا شما مسكن مهر را از نزديك نبينيد و داخل در آنها نشويد ملتفت نميشويد چه فاجعهاي اتفاق افتاده است. از حيث خبر و عكس و آمار البته شيرين و قابل افتخار است، اما كافي است حجابها را كنار بزنيد و ببينيد كه مسكن مهر جز مصيبت و گرفتاري براي مردم و دولت چيزي نداشته. خيلي از مصيبتهاي اقتصادي از دل همين مسكن مهر سر بيرون آوردند. ضمن اينكه همين خانهدار شدن ميليونها ايراني است. كجا؟ كي؟ كِي؟ داريد درباره چه موضوعي حرف ميزنيد كه ما از آن بيخبريم؟ قيمت مسكن را در اواخر دولت اصلاحات بگيريد مقايسهاش كنيد با آخر دولت عدالتمحور، خانه 10، 12 ميليوني به لطف و كرم همين مسكن مهر رسيد به ميليارد. جلوي چشممان هم اتفاق افتاد. بحث مسائل سياسي و اقتصادي و فرهنگي را بگذاريم براي بعد،عجالتا هر چيز احمدينژاد قابل دفاع باشد، مسكن مهرش نيست. ضمن اينكه دست اين دولت بيچاره را هم گذاشته در پوست گردو بلكه زير ساطور. اين كارها خوب نيست. ميدانم مجلس نزديك است اما رقابت را به تخريب روحيه و اميد مردم نكشانيد. خوب نيست.