ضعف اطلاعرساني زمينهساز بروز شايعه در جامعه
سعيد معيدفر٭
شايعهپراكني در ابعاد گسترده در جامعه نشان از اين دارد كه مردم ما آنطور كه بايد و شايد درگير اتفاقات پيرامونشان نيستند. وقتي در جامعهاي يك شخص يا يك گروه خاص مسووليتي را بر عهده ميگيرد و اجازه ورود مردم و گروههاي ديگر را به اين حوزه نميدهد چنين اتفاقهايي ميافتد. وقتي در جامعهاي صداقت وجود نداشته باشد و شفافسازي مناسبي صورت نگيرد مردم براي كسب خبر دست به دامن شايعاتي ميشوند كه هيچگونه پايه حقيقي ندارد. ذهن داستانپرداز مردم سلسله رويدادها را در كنار هم ميگذارد و از آن ابري از شايعه ميسازد كه خيلي زود از بين ميرود و هيچ اقدام جدي هم براي از بين بردن تبعات حادثهاي كه اتفاق افتاده، انجام نميشود. در قديم شايعه تحت عنوان سحر و جادو در ميان مردم وجود داشت. سحر و جادو خاصيتش اين بود كه روح را تسخير ميكرد و هيچگونه دانش علمي براي اثبات آن وجود نداشت. نشر اكاذيب نيز بر چنين اوضاعي دامن ميزند و بر ترس و وحشت مردم اضافه ميكند. همچنين وقتي احساس مسووليت جمعي در ميان تك تك افراد جامعه از بين ميرود آنها گوشهاي مينشينند و انگشت اشارهشان را به سمت گروههاي اجتماعي و مسوولان نشانه ميروند. در چنين شرايطي نقش موثر مردم از بين ميرود و برداشتشان از فرآيندهاي اجتماعي به سمت دروغ و شايعه ميرود. واضح است كه كاهش احساس مسووليت اجتماعي در جامعهاي كه همهچيز در اختيار دولت به معناي جامع آن است بي خبري از واقعيتها را هم به دنبال دارد. وقتي شاهديم در بسياري از مواقع اخبار واقعي منتشر نميشوند و يا اطلاعرساني كافي درباره آنها انجام نميشود بايد منتظر چنين رفتارهاي جمعي از جانب مردم بود. ما بايد اطلاعرساني كاملي از اخبار را در اختيار مردم و گروههاي اجتماعي قرار دهيم تا مردم خودشان واقعيتها را تحليل كنند و با ميزان شناختي كه از پديدههاي اجتماعي دارند در آن مشاركت داشته باشند. بهتر است وقتي چنين خبرهايي درج ميشود، متوليان امر بلافاصله شفافسازي و اطلاعرساني كنند. به عنوان مثال ديدن تصوير يك معتاد در حال مصرف شيشه در واگن مترو ممكن است اتفاق بيفتد چون در شهري مثل تهران تعدادي كارتنخواب زندگي ميكنند كه جمعآوري آنها كار مشكلي است. اما وقتي به طور دقيق اطلاعرساني انجام شود مردم با وجداني بيدار براي حل آن دست به دست هم ميدهند. ٭جامعهشناس