• 1404 يکشنبه 23 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3400 -
  • 1394 دوشنبه 2 آذر

حرف حق

سيد علي ميرفتاح

چه حرف خوبي زده اين جناب زنگه. واقعا بايد بدهند بهترين خطاط با آب طلا بنويسد و قاب بگيرند و بزنند سردر همه وزارتخانه‌ها. جاي رييس‌جمهور بودم زنگنه را مورد تشويق فوق‌العاده قرار مي‌دادم. عليحده بالاش مي‌بردم و بر صدرش مي‌نشاندم. اين حرف از يك وزير بي‌سابقه است. از وزير نفت بي‌سابقه‌تر. بهره‌ فراوان از حكمت دارد. عجيب اينكه رسانه‌ها پي نمي‌‌گيرند اين جمله حكيمانه را.
جناح‌هاي سياسي هم سرشان به چيزهاي مبتذل گرم است، ملتفت اين «حرف حق» نيستند. هرچه به حافظه‌ام رجوع مي‌كنم چنين كرامتي از وزرا ياد ندارم. در سال‌هاي اخير كه مطلقا ياد ندارم. آنقدر ميزان گاف مديران بالاست كه مي‌‌گفتم كاش رييس‌جمهور وزيرانش را از همين مختصر مصاحبه و اظهارنظر منع كند. اما الحق و الانصاف معلوم شد براي همه وزرا نمي‌شود يك حكم كلي صادر كرد. اينها با هم فرق دارند، حرف زدن‌شان هم فرق دارد. يك خبرنگار معمولي يك سوال معمولي‌تر مي‌پرسد، اما وزير جواب كريمانه‌اي مي‌دهد كه بايد توي تاريخ بنويسند. اگر مي‌بينيد حرف زنگنه سر و صدا نكرده و حرفش چنان‌كه بايد و شايد شنيده نشده دليلش همين است كه گوش‌ها نمي‌شنوند و چشم‌ها نمي‌بينند. آنقدر در گوش‌هاي‌مان سُرب سياست ريخته‌ايم كه حرف حق متحول‌مان نمي‌كند و به هم‌مان نمي‌ريزد. از وزرا توقع دعوت به عقل نداريم. دل‌مان مي‌خواهد آنها بيايند و اسرار دزدي‌هاي سابق را برملا كنند.دل‌مان مي‌خواهد از آنها خط و نشان ببينيم. دل‌مان مي‌خواهد وزير روحاني يك چيزي بگويد كه منتقدينش را عصباني كند و آنها هم فردا توي روزنامه‌شان جواب دندان‌شكن بدهند. عرصه سياست عرصه مبارزه گلادياتورها نيست؛ اين را همه مي‌دانند، با اين حال دل‌مان مي‌خواهد مبارزه گلادياتورها را تماشا كنيم.دوست داريم رييس‌جمهور يك چيزي بگويد كه دل‌مان خنك شود. اينكه رييس‌جمهور مي‌تواند سياست‌هايش را پيش ببرد يا نه خيلي مهم نيست. براي هيچ‌كس موضوعيت ندارد. اما جواب دندان‌شكن را موافق و مخالف دوست دارند. موافق‌ها حال مي‌كنند مخالف‌ها هم سر ذوق مي‌آيند براي تداوم دعوا. براي همين است كه حرف بي‌سر و صدا خريدار ندارد. گوش كسي به حرف‌هاي معمولي نيست. همه دعوا دوست دارند.افشاگري دوست دارند. ما هنوز در همان حالت 35 سال پيش مانده‌ايم.يادتان هست جلوي سفارت داد مي‌زديم «افشا كن افشا كن؟» از روشنفكر تا عامي تشنه افشا بوديم. 30 سال بعدش هم اين عطش نخوابيد. زمان اصلاحات آن افشاگري‌هاي عاليجناب سرخ‌پوش و خاكستري يادتان است؟ چند سال بعدش هم احمدي‌نژاد همان طريق را پي گرفت. بگم بگم منحصر به احمدي‌نژاد نيست.عيب از اين فرهنگ بگم‌بگم است كه انرژي و وقت كشور را هدر مي‌دهد و چيزي هم آخرش گير كسي نمي‌آييد. گير ملت نمي‌آيد وگرنه از قبل افشاگري‌ها خيلي‌ها به نان و نوا مي‌رسند. ملت هم طفلي‌ها انگار كه برنامه سرگرم‌كننده پيدا كنند توي سايت‌ها دنبال افشاگري‌ مي‌گردند كه... من عرضم اين نيست كه به حساب‌ها رسيدگي نشود. بشود. خيلي هم دقيق و روشن بشود. تا سيه‌روي شود هر كه در او غش باشد. اما كار مملكت با افشاگري و دعواي گلادياتوري پيش نمي‌رود. اصلا دولت تدبير و اميد را براي اين راي داديم كه مي‌دانستيم اهل دعوا و گلادياتوربازي نيست و دعواهاي بي‌حاصل را به سطح جامعه نمي‌كشاند. دعوا مال روزنامه است. هيچ عيبي ندارد كه روزنامه‌ها توي سر و كله هم بزنند. مبارزه گلادياتوري و افشاگري اگر محصور در روزنامه‌ها بشود خيلي هم خوب است. اما ملت بايد اين عادت را ترك كند كه شب‌ها پاي ماهواره، پته‌هايي را كه روي آب ريخته مي‌شوند، تماشا كنند. به عنوان سرگرمي خوب است كه تماشا كنند اما اينها براي بچه‌هاي‌شان نان نمي‌شود. دعواي سياسي مادامي كه به سطح مديران كشيده نشود خيلي هم خوب است. هرچند آقاي شجوني اسرار برملا كند و زيباكلام جوابش را بدهد عيبي ندارد. لازم هم هست. يكي اين بگويد، يكي آن. يكي چپ يكي راست... اما عرصه واقعي سياست چيز ديگر و جاي ديگري است. سياست در نازل‌ترين مرتبه‌اش شايد مبارزه گلادياتوري باشد اما با اين مرتبه نازل مشكلات مملكت حل نمي‌شوند. با اين دعواها مشكلات دلار و كار و مسكن حل نمي‌شوند. گره‌هاي اقتصادي كشور با دعوا بازنمي‌شوند. كورتر مي‌شوند كه باز نه. سمبه طرف مقابل پرزور است. براي همين راضي كردن طرف مقابل حتي از راضي كردن پنج به علاوه يك هم سخت‌تر است. اما راه‌حل آن سياسي است نه خنك كردن دل ملت... براي همين است كه ارزش كلام زنگنه درك نمي‌شود. همه توقع دعوا دارند اما او از عقل مي‌گويد... اصلا مي‌دانيد اشاره‌ام به كدام حرف زنگنه است؟ خبرنگار از او مي‌پرسد نفت مهم‌تر است يا گاز؟ زنگنه مي‌گويد عقل. خبرنگار مجددا سوالش را تكرار مي‌كند: كدام‌يك ما را زودتر به قدرت مي‌رساند؟ گاز يا نفت؟ زنگنه مي‌گويد عقل. خبرنگار مي‌پرسد بعد از عقل، گاز يا نفت؟ زنگنه باز هم مي‌گويد عقل و تكميل مي‌كند فرمايشش را كه اگر عقل داشته باشيم هرچيزي را مي‌توانيم به قدرت تبديل كنيم و در صورت نداشتن عقل هر چيزي را هدر خواهيم داد... راست مي‌گويد. كشورهايي هستند كه نه نفت دارند، نه گاز و نه حتي آهن و مس و اورانيوم. به جايش عقل دارند و براي همين وضع‌شان از همه بهتر است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون