ما و روسيه، ما و امريكا
سيد علي ميرفتاح
تا همين چندسال پيش «مرگ بر شوروي» از شعارهاي متداولمان بود. بچه مدرسهايها، راهپيمايان، نمازجمعهايها پشتبند مرگ برامريكا، مرگ بر شوروي از دهنشان نميافتاد. ما از شوروي عصباني بوديم و با همين مرگ گفتنها پياممان را به آنها ميرسانديم، بلكه حرصمان را خالي ميكرديم. شروع همه اين گرفتاريهاي منطقه به كودتاي افغانستان برميگردد كه كمونيستها ببرك كارمل را روي كار آوردند و منطقه را به هم ريختند. زمان جنگ هم شوروي با ما خوب تا نكرد. نه فقط به خاطر هواپيما و سلاحهاي جنگي كه به صدام فروخت، بلكه كلا آداب همسايگي را به جا نياورد و از هر راهي در پي نفوذ در ارتش و دولت و ملت بود. با اين همه شوروي عين امريكا نبود و جهانخوارياش به پاي جنايتكاري ينگي دنيا نرسيد. امروز البته چيزي به اسم شوروي وجود ندارد. كمونيسم هم ديگر به آن معنا وجود ندارد. كمونيست هنوز داريم، اما آن تشكيلات عريض و طويل به شكل رقتانگيزي مضمحل شد و رفت پي كارش. رفته رفته يخهاي رابطه ما هم با همسايه شمالي آب شدند. ما و روسها روابطمان گرم شد و يكجاهايي متحد و همپيمان شديم. اقتضاي سياست هم همين است كه كشورها دشمنيشان را مادامالعمر ادامه ندهند و نسبت به شرايط جديد دنيا وضع جديد بگيرند. حالا يادآوري جنگهاي ايران و روس و خيانت روسيه تزاري و ناجوانمردي اتحاد جماهير شوروي جز اينكه دست ما را در سياست ببندد لطفي ندارد. به خصوص اينكه ما و روسها منافع مشتركي داريم و ميتوانيم پيمانهاي استراتژيك نويني ببنديم كه به نفع هر دو كشور است. سياست يعني همين. يعني وضع جديد در برابر حوادث جديد... اما چرا با امريكا نميتوانيم كنار بياييم و متحد و همراهش شويم؟ اتفاقا خيلي از ناظران سياسي معتقدند كه امروز ايران و امريكا بالقوه ميتوانند همپيمان شوند و منافع مشتركي را پي بگيرند. چيزي كه در رسانههاي آنطرفي ميگويند هم همين است كه چرا ايران نارفيقيهاي روسيه را ميتواند فراموش كند اما مال امريكا را نه؟ اگر امروز پوتين به ديدار بزرگان ما ميآيد و قرآن هديه ميآورد، اوباما چرا نيايد و او چرا هديه نياورد؟ چه سري است كه ما هر وقت با امريكا روبهرو ميشويم همه بديها و پليديهايش را يادآوري ميكنيم اما به روسيه كه ميرسيم بر گذشته غمض عين ميكنيم و فقط حال فعلياش را ملاك ميگيريم؟ سوالم را رك و پوست كنده طرح كنم. چرا نميتوانيم با امريكا كنار بياييم؟ فرق بين روسيه و امريكا چيست و كجاست؟ شايد شبكههاي ماهوارهاي همه قصه را به ما نميگويند، شبكههاي داخلي هم از سطح شعار و تبليغات فراتر نميروند. براي همين مردم كه در كوچه و خيابان هم را ميبينند همين سوال را ميپرسند و دنبال جوابي قانعكننده ميگردند. واقعيت اين است كه روسيه بودجه براندازي جمهوري اسلامي را در كنگرهاش تصويب نكرده و سالانه به مخالفان برانداز جمهوري اسلامي پول و جا و امكانات نميدهد. روسيه روزگاري ابرقدرتي جدي بود. هنوز هم در مناسبات سياسي سنگينترين رقيب امريكاست اما هيچوقت به همسايه جنوبياش نگفت كه گزينه نظامي روي ميز است و در عين حال تو حق نداري موشك و تسليحات لازم را داشته باشي. حتي آنها كه اخبار سياسي را پي نميگيرند مكرر از اوباما و ديگر رهبران امريكا شنيدهاند كه گزينه نظامي عليه ايران روي ميز است. اين حرف در عرف سياسي و ديپلماتيك معناي مشخصي دارد. يعني اينكه هر لحظه ممكن است ديوانهاي دكمهاي را فشار دهد و جنگي ظالمانه را برقرار كند. من نميدانم امريكا تا كي ميخواهد اين گزينه را روي ميز نگه دارد اما ميدانم مادامي كه كسي به جنگ فكر ميكند نميتواند دست دوستي بدهد. اسراييل كشور خطرناكي است. اين فقط حرف ما كه عمري مرگ بر اسراييل گفتهايم نيست. خيلي از امريكاييها و اروپاييها هم همين عقيده را دارند كه اسراييل امنيت منطقه را به خطر انداخته. همه سلاحي هم دارد و از هيچ قانون و قطعنامهاي هم تبعيت نميكند. سلاح اتمي هم دارد و عضو انپيتي نيست. چرا؟ چون امريكا يكتنه از او حمايت ميكند و با حرفهاي غيرمنطقي خودش را موظف به حراست و حمايت از اسراييل ميبيند. مناسبات اسراييل و امريكا آدم را ياد مناسبات ابلهانه بچههاي لوس و بيادب و گستاخ و متوقع با پدران بيحشمت و مستاصل مياندازد. روسيه چنين مناسباتي با اسراييل و با هيچ كجاي ديگر ندارد. امريكا در خاك پراگ راديويي را اداره ميكند كه ماموريت براندازي دارد. حالا كه مناسبات جهان عوض شده، آنتن راديو پراگ هم به سمت ايران چرخيده. آيا روسيه راديويي عليه جمهوري اسلامي دارد؟
ايران جنگطلب نبوده و در سابقهاش هم جنگطلبي نيست. اتفاقا در عمل نشان داده كه كشوري خويشتندار است و صلح را به جنگ ترجيح ميدهد. با اين همه امريكا مدام سوداي خلع سلاح شدن ما را در سر ميپروراند. بحث اتمي هم كيست كه نداند گير سهپيچ بيهوده و پرهزينهاي است براي گرفتار نگهداشتن ايران؟ امريكاييها همهشان عين هم نيستند. سياستمدارانشان هم سروته يك كرباس نيستند. حتما اوباما با بوش فرق دارد. اما مادامي كه اين فرق خودش را در سياستهاي ايالات متحده نشان ندهد چطور ميشود تغيير وضع داد و نسبتمان را جور ديگر معنا كرد؟ اوباما بوش نيست اما او هم تحريممان كرد و داراييهاي بلوكهمان را نگه داشت... من قصد فهرست كردن بديهاي امريكا را ندارم. حقيقتا امروز گرفتاري جهان از گور سناتورهاي امريكا بلند ميشود. طالبان و القاعده و داعش را چه كسي باد كرد و به جان مردم جهان انداخت؟ اين حرف من نيست. اتفاقا خود تحليلگران اروپايي ميگويند كه امريكا با حمله به عراق و افغانستان جهان را ناامنتر كرد... پس روسيه و امريكا خيلي با هم فرق دارند و نميشود نسبت به هردو يك موضع گرفت... .