• 1404 جمعه 9 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3520 -
  • 1395 شنبه 18 ارديبهشت

نويسندگاني محصور در زبان روزمره

پيتر اشتام در يك نشست، صد جلد كتاب فروخت

همزمان با نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، با حضور آنا بار از اتريش، ششمين نشست «سه سرزمين، يك زبان» آخر هفته گذشته با حضور اوولا لنتسه از آلمان و پيتر اشتام از سوييس در شهر كتاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار «اعتماد»، اين نشست بسيارخوبي با استقبال بسيارگسترده مخاطبان ادبيات همراه بود. بيش از صد جلد كتاب از پيتراشتام خريداري و به وسيله نويسنده و امضا شد و ده‌ها كتاب از ديگر نويسندگان آلماني نيز در همين روز به فروش رفت. البته در اين نشست نخستين نويسنده‌اي كه با همراهي مريم مويدپور- مترجم- داستانش را به آلماني و فارسي خواند، همانا پيتر اشتام بود. محمود حسيني‌زاد، مترجم رمان اگنسِ پيتر اشتام، درباره او گفت: اشتام پس از موفقيت‌هايش در عرصه نويسندگي، كارهاي روزنامه‌نگاري‌اش را محدود مي‌كند. داستان، رمان، نمايشنامه‌هاي صحنه‌اي و راديويي و مقاله‌نويسي از جمله فعاليت‌هاي اوست. اشتام بارها براي داستان‌خواني به اقصي‌ نقاط دنيا دعوت شده است. از جوايز متعدد او مي‌توان به جايزه بنياد شيللر، جايزه ادبي شهر وينترتور و جايزه فريدريش هولدرلين اشاره كرد. در كنار يوديت هرمان، بيشترين ترجمه از نويسندگان آلماني‌زبان به فارسي از آثار او صورت گرفته است. منتقدان درباره شيوه نوشتاري او مي‌گويند كه اشتام جملات كوتاه مي‌نويسد. صفت، قيد و توصيفات آن‌چناني را چندان رعايت نمي‌كند و به خصوص اينكه كاملا به عنوان ناظر مي‌نويسد. موضوعي كه در آثارش تكرار مي‌شود ناممكن بودن عشق است. انسان‌ها در آثار او به هم نزديك و از هم دورند. فاصله بين خيال و واقعيت هميشه در آثارش به چشم مي‌‌خورد. آنچه براي اشتام حايز اهميت است موضوع نيست بلكه چگونگي بيان آن است.
پيتر اشتام پس از پايان داستان‌خواني‌اش توسط مترجمانش درباره ايده داستان «در جنگل» چنين گفت: در پس هر داستاني، داستاني نهفته است. من به عنوان روزنامه‌نگار كار مي‌كردم و در ۱۹۹۹ در روزنامه مقاله‌اي خواندم درباره دختري دبيرستاني كه چهار سال در جنگل زندگي ‌كرده است. چند سال بعد خانم هنرمند برزيلي كه در جنگل زندگي كرده بود از من خواهش كرد كه داستاني در اين باره بنويسم و من آن داستان را نوشتم. داستاني كه براي آن خانم نوشتم داستان ديگري بود. از تركيب اين داستان و ماجراي آن دختر، داستان «در جنگل» خلق شد. بعد از ده سال، نخستين جمله اين داستان به فكرم رسيد و شروع به نوشتن كردم. نخستين جمله اين است: «شكارچي بايد صبح خيلي زود بيايد.» جنگلي كه درباره‌اش صحبت مي‌كنم جنگلي است كه در كودكي در اطرافش بزرگ شدم. بعد از اينكه كتاب چاپ شد خانمي كه اين داستان درباره‌اش نوشته شده بود با من تماس گرفت. آن زن گفت اين داستان داستان زندگي من است كه يك غريبه آن را توصيف كرده است. اما من چيزي درباره آن زن جوان و جنگلي كه در آن زندگي كرده بود نمي‌دانستم و صرفا تصورات خودم را نوشته بودم. در داستان‌هاي من، تخيل و واقعيت در هم مي‌آميزد. از يك تخيل، واقعيت ايجاد مي‌شود و وقتي داستان مي‌نويسم تخيل تبديل به واقعيت و واقعيت تبديل به تخيل مي‌شود.
دومين نويسنده‌اي كه براي خواندن داستانش به همراه علي‌اصغر حداد (مترجم) دعوت شد، آنا بار بود. آنا بار درباره ادبيات معاصر آلماني چنين گفت: اگر تصورمان اين باشد كه رمان‌نويس كسي است كه در آب‌هاي ناشناخته شنا يا ماهيگيري مي‌كند و راه‌هاي جديدي مي‌رود، سرخورده مي‌شويم. ادبيات بايد بتواند جهان را شفاف‌تر و قابل درك‌تر مطرح كند اما نه به زبان امروزي بلكه به زباني بديع و نو.  آخرين نويسنده‌اي كه داستانش را براي مخاطبان خواند، اوولا لنتسه از آلمان بود. لنتسه درباره تجربيات خود از كارگاه‌هاي نويسندگي‌اش چنين گفت: درست است كه كارگاه‌هاي ادبي متعدد دارم اما هنوز خودم را كارشناسي نمي‌دانم كه بخواهم در اين مورد صحبت كنم. خودم منتقد اين كارگاه‌ها هستم. پيتر اشتام را هم نخستين بار در كارگاه ادبي‌اي ديدم كه در ايتاليا تشكيل شد.
شايان ذكر است گروه هنر و ادبيات «اعتماد» مصاحبه اختصاصي با پيتر اشتايم انجام داده كه در اين هفته مي‌خوانيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون