كليد گنج سعادت قبول اهل دل است
سيد محمد بهشتي
به گوشه و كنار زندگيمان كه بنگريم ميبينيم هستند چيزهايي كه آنها را بنا به ذوقي حفظ كردهايم؛ سيني مسي يادگار مادربزرگ، گرامافوني به ياد پدربزرگ، حتي صندوق مستعملي كه با وجود كمدهاي جديد ديگر به درد نميخورد و خلاصه بسياري چيزها كه در بسياري موارد پاسخ عقلپسندي براي نگهداريشان نداريم؛ بسياري از اين اسباب و آلات ديگر درست كار نميكنند ولي با ديدنشان دلمان پر ميكشد به افقهاي لذتبخش و دستنيافتني. ما اين يادگارها را نگه داشتهايم نه از باب سود و فايده و عملكردشان بلكه از باب «دلانگيزي»شان. نه فقط حفظ يادگارهاي قديمي كه بسياري كارهاي ديگر را به خاطر همين رضايتخاطر و لذتي كه در آن نهفته است انجام ميدهيم؛ بسياري از خوراكها را با وجود دشواري به خاطر دلانگيزياش ميپزيم، رنج بسياري از سفرها را به خاطر تمناي همين نوع كيفيات بر خود هموار ميكنيم و اساسا خيلي كارها را در زندگي « براي دلمان ميكنيم.» بسياري از اين امور دلخواه، با حساب و كتابهاي عقلي جور نيست و حتي منافي آن است. از منظر شعور حسابگر هر كار را بايد بنا به سود و فايدهاي انجام داد ولي بسيارند كارهايي كه قادر به توضيح سودشان نيستيم ولي در آنها كيفيتي غيرقابل وصف مييابيم؛ چيزي كه ميتوان تلويحا «عطر و طعم» خطابش كرد.
تنگي معيشت و قبض شرايط حياتي و رويدادهايي مثل جنگ باعث ميشود تمناي عطر و طعم به سايه رود و هر چيز به عملكرديترين مرتبه تنزل پيدا كند. در شرايط بحراني همه به فكر «زنده بودن»اند و نه «زندگي كردن». طبيعتا اين «زنده بودن» است كه همه مفاهيم را تحتالشعاع قرار ميدهد؛ «غذا» ميشود چيزي كه شكم را سير ميكند و غذاي خوب يعني غذايي كه ويتامين و مواد مغذي كافي به بدن برساند. «خانه» ميشود سرپناهي كه ما را از باد و باران و سرما و گرما حفظ ميكند و خانه خوب يعني جايي كه تاسيسات و امكانات آسايشي آن خوب و درست كار ميكند. «خيابان» يعني محور مواصلاتي كه ما را از جايي به جاي ديگر ميرساند و بهترين خيابان ميشود جادهاي كه ما را در سريعترين شكل به مقصد برساند. حتي «سفر» هم كه در زمره كيفيترين امور زندگاني است در شرايط بحراني معنايش ميشود «در شهر خود نبودن» و با منطق حسابگر بهترين سفر، سفري است كه با كمترين هزينه بتوانيم روزهاي بيشتري را در شهر خود نباشيم! در شرايطي كه به «زنده بودن» اكتفا كردهايم، هيچ چيز از دستبرد و سيطره كميت در امان نيست. بحرانزدگي معناي «تحصيل» را هم به كسب ميزاني از اطلاعات در بازهاي از زمان تنزل ميدهد و بهترين نظام آموزشي نظامي تلقي ميشود كه در كمترين زمان بيشترين ميزان اطلاعات را در حافظه محصلان تزريق كند؛ نظامي كه در آن دروس فقط من باب فايده ملموسشان اهميت دارند. رياضي و فيزيك و زيست مهماند چون در مهندسي و پزشكي به كار ميآيند و تاريخ و جغرافيا و ادبيات در وهله بعدي اهميت قرار دارند و دروس هنر همچون نقاشي و خوشنويسي تقريبا بيفايده تلقي ميشوند و تفاوت چنداني با ساعات تنفس و تفريح نميكنند.
به ميزاني كه جامعه از شرايط بحراني خارج ميشود شأن كيفي هر موضوع به آن برگردانده ميشود بهطوريكه در نقاط عطفِ خوشاحوالي اجتماعي هر چيزي بهانهاي است براي «زندگي كردن». غذا ميشود فرصتي براي لذت بردن از عطر و طعم دلخواهمان. خانه بهشتي دلپذيرست كه آرامش را به ما هديه دهد. خيابان ميشود فضايي دلگشا براي تفرج و تماشا كه حال و هوايش اجازه نميدهد زود آن را ترك كنيم، سفر ميشود فرصتي براي باز شدن دل. حتي تحصيل نيز با كيفيات دلانگيز گره ميخورد؛ بازهاي از عمر گرانمايه و ايام كودكي و نوجواني و جواني كه در آن فرصت پيدا ميكنيم با نابترين كيفيات زندگي آشنا شويم، با هر چيزي بيواسطه و بيمحابا ملاقات كنيم، خيال را در دوردستها پرواز دهيم و با ذهني شاداب و آماده با كنه و حقيقت هر علم آشنا شويم. با چنين تلقياي از تحصيل، نه تنها ادبيات و نقاشي از شرح دروس حذف نميشود بلكه بنا به ماهيت خيالانگيز و نابشان مهمتر شمرده ميشود تا جايي كه سايه پرثمر آن روي درسهاي ديگر نيز ميافتد و آنها را نيز متنعم ميكند. واكنش به حذف درس هنر از مدارس، شاهدي است بر اينكه جامعه ما پس از مدت طولاني باز دارد «صاحبدل» ميشود و اين از تبعات گذار از بحرانزدگي است. شهري كه ميزبان «نگارخانهاي به وسعت يك شهر» است يعني رو به هنر و كيفيت و عطر و طعم كرده است و اين حكايت از بلوغ مدني دارد. در شهري كه كاشته شدن لالههاي زرد و سرخ و بنفش بيش از افتتاح چندين پل و ايستگاه مترو و بزرگراه ديده و شنيده ميشود و دهان و به دهان ميچرخد، دوران حذف هنر از مدارس به سر رسيده است، به عكس بايد به اين انديشيد كه چگونه باقي دروس هم هنرمندانه به كودكان و دانشآموزانش آموزانده شود. در چنين شهري بهترين كاري كه مديران آموزشي و شهري ميتوانند بكنند باز كردن عرصهها و استقبال از كيفيات است؛ كيفياتي كه براي بروز و ظهور بيش از هر چيز دلهاي آماده و مستعد ميطلبد.