كتابي پرفروش كه از قلم يك بيخانمان فرانسوي خلق شد
بهار سرلك| بيش از 50 هزار نسخه از كتاب خاطرات ژان ماري روگل، فردي كه 27 سال است در خيابانهاي پاريس كاسه گدايي به دست ميگيرد با عنوان «من گدايي ميكنم؛ زندگي يك كارتن خواب» فروخته شده و او به يكي از پرفروشترين نويسندههاي فرانسه تبديل شده است. روگل اين كتاب كمحجم را زماني كه روي نيمكت پاركها و در پيادهروهاي جلوي بوتيكهاي خيابانهاي پاريس مينشست، روي صفحات خالي كتابهاي تمرين مدرسه نوشته است. همانطور كه از عنوان كتاب برميآيد، داستان درباره جزييات سالها زندگي نويسنده آن در خيابانهاست. همچنين او عقايد شخصياش و يادداشتهايي درباره مشاهيري كه با آنها برخورد داشته را هم در اين كتاب آورده است. ژرارد ژونه و ژان- پل بلموندو كه به روگل ده يورو ميبخشند يا سياستمدار چپگراي فرانسه ژان-لوك ملانشن از مشاهيري هستند كه روگل روايت ملاقاتشان را در اين كتاب آورده است. در واقع يكي از همين ملاقاتهاست كه موجبات نوشتن كتاب روگل را ايجاد ميكند؛ ژانلويي دوبره، وزير سابق كشور فرانسه به روگل براي تدوين و نوشتن كتابش كمك كرده است. پس از اينكه دوبره دوچرخهاش را جلوي داروخانهاي در شانزهليزه پارك ميكند، روگل پيشنهاد ميدهد مواظب دوچرخه اين مرد باشد. در اين كتاب، روگل داستان شكلگيري دوستياش را با دوبره شرح ميدهد و ميگويد كه وقتي زوجي جوان ما را در حال صحبت كردن ديدند، رو به يكديگر گفتند: «ببين، دوبره دارد با يك ولگرد حرف ميزند. » و دوستي ما محكمتر شد. روگل در بخش «شما نخستوزير من خواهيد شد» درباره نخستين ملاقاتش با دوبره مينويسد: «يك شب، ژان لوئي دوبره با دوچرخه به دراگاستور آمد و من به محض ديدن، شناختمش. تعجب ميكردم كه چرا با دوچرخه اينور و آنور ميرود. خودش بود، قبلا چندبار ديده بودمش. به او گفتم: «شما بايد در انتخابات رياستجمهوري كانديدا شويد!» او خنديد و در جوابم گفت: «اگر رييسجمهور شوم، شما نخستوزير من خواهيد شد. » و دو تايمان خنديديم.» در نتيجه اين همكاري است كه نام دوبره روي جلد كتاب آمده است و در پيشگفتاري كه براي اين كتاب نوشته است روگل را بدين شكل توصيف ميكند: «او مشهور نيست. نامش را در تيتر يك روزنامهها نميبينيم. ما و او در يك دنيا زندگي نميكنيم اما زماني كه در خيابان راه ميرويد ممكن است از كنار او رد شده باشيد. يا اينكه او را ديدهايد اما رويتان را از او برگرداندهايد. حتي ممكن است با ديدن او واكنشي از خود نشان بدهيد و او را از سر راهتان كنار بزنيد. او براي زنده ماندن و گذران زندگي ليوان كاغذياش را به سوي شما گرفته است؛ به اين اميد كه با سكهاي بخشندگي خود را به نمايش بگذاريد.» دوبره داستان ملاقاتها و پيشنهاد نوشتن كتاب به روگل را هم در اين پيشگفتار آورده است.