انتشار مجموعه داستان
«پسر من قاتل است؟»
داستان كوتاه دفاع مقدس در سالهاي گذشته، از تولد آن دچار رويدادهاي متعددي بوده است. از دوره اوج سالهاي دهه هفتاد تا تكستارههاي دهه هشتاد و روزهاي كمفروغ دهه نود. با وجود اينكه در سالهاي گذشته بيشتر نويسندگان فعال در اين عرصه رماننويسي يا بازنويسي داستاني خاطرات را به بودن در فضاي تكنيكي داستان كوتاه ترجيح دادهاند اما هستند داستاننويساني كه ترجيح دادهاند تجربههايي جدي در اين عرصه داشته باشند و از اين زاويه با مخاطبان خود ديدار كنند. شايد به همين خاطر است كه مجموعه داستان «پسر من قاتل است؟»، نوشته علي براتي گجوان را در اين عرصه ميتوان يك مجموعه داستان كوچك اما پرانگيزه دانست كه نگاهي بهشدت انساني و البته ايراني به اين پديده داشته است. براتي گرچه تمامي داستانهاي اين مجموعه را با دغدغه جنگ مورد استفاده قرار نداده است و حتي شايد بهتر است بگوييم كه او بيشتر دغدغه نقد اجتماعي دارد تا ادبيات، اما توانسته به زيبايي، تكنيك را در خدمت نوشتار خود درآورده و با دور شدن از هر نوع پرگويي و گزافهگويي در نهايت حرف خود را با صراحت و باسرعت ارايه كند. داستان نخست از اين مجموعه با عنوان «پسر من قاتل است؟»، نمونه خوبي از صراحت و شجاعت نويسنده در كنار توانايي او براي خلق يك لحظه و آن است. روحانياي به ملاقات پسرش در زندان ميرود كه به جرم قتل بازداشت شده است. صرف نظر از چرايي اين اتفاق، براتي توانسته با زيبايي و با تكنيك استفاده از ديالوگهاي بسيار كوتاه اما كوبنده و نيز توصيف دقيق موقعيت در كنار حالات دروني راوي، فضاي داستاني زيبايي خلق كند. اين مساله در دومين داستان اين مجموعه نيز تكرار شده و نويسنده توانسته مخاطبش را توامان درگير حالات شخصيت محوري (پيرزن) داستان و نجواهاي دروني او با خود، پسرش و موقعيتي كند كه در حال روايت آن است. اين ايجاز و نوشتار طرحواره داستاني، نشان از توان اين نويسنده در كشف آنِ داستاني دارد. او ترجيح ميدهد صحنههاي كوتاه و زيبا را به جاي توصيفهاي مطول به روي كاغذ بياورد و به جاي بارها طولاني نوشتن، يك بار، كوتاه ولي تاثيرگذار بنويسد. داستانهاي كوتاه براتي در «پسر من قاتل است؟» را ميتوان نمونهاي موفق از روايت درباره طرحوارههاي داستاني دانست كه نويسنده تمايلي نداشته تا آنها را بيش از پيش در قامت داستاني مفصلتر روايت كند. كليد موفقيت اين داستانها نيز ايجاز آنهاست. آنجه براتي در اين مجموعه روايت ميكند، شايد بهترين مقدمه براي با آشنايي با شيوه تصويرسازي كوتاه باشد. هرچند ميتوان به اين موضوع هم توجه داشت كه اين داستانها قابليت دستمايه شدن براي موقعيتپردازيهايي تازهتر را هم دارا هستند؛ به عبارت ديگر اينطور بهنظر ميرسد كه نويسنده اين داستانها را نوشته تا دستمايهاي براي خلق موقعيتهاي داستاني بلند فراهم كند.