اجراي نخستين نمايش زنده مد فصل تهران در تالار وحدت
مدلهاي ايراني با كت واك ايراني
غزل حضرتي/ تالار وحدت تهران بار ديگر ميزبان زنان و دختران تهراني شد؛ برنامهيي تركيبي با هنرهاي زنانه براي زنان. طبقه دوم سالن قديمي وحدت، سالن نمايش مد زندهيي بود كه بعد از مدتها، طرفداران مد و لباس به خود ديدند، سالني با چيدمان و صحنهيي شبيه به سالنهاي مد دنيا، خبر از اين ميداد كه قرار است همهچيز شبيه فشن شوهاي جهاني پيش رود، اما برنامه دو ساعته گروه «مدينو» كه تازه تاسيس هم است، نشان از تفاوتهايي چشمگير ميان استاندارد ايراني و جهاني ميداد؛ استانداردهايي كه به چشم كساني كه از طرفداران مد و نمايش زنده آن نبودند، هم ميآمد.
ورود دوربين و هرگونه تلفن همراه دوربين دار ممنوع. اين را خواهران حراست گونهيي كه در ورودي تالار ايستادهاند، به مهمانان خبر ميدهند و ميخواهند گوشيهاي همراهشان را تحويل انتظامات دهند تا دختران گروه مدينو، راهنماي مهمانان شوند براي رسيدن به ضيافت مد لباس. صداي موزيك با طي كردن پلههاي دوراني تالار بيشتر به گوش ميرسد. موزيك مخصوص سالنهاي مد كه به نوعي به مهمانان خندهرويي كه هيجان دارند براي رسيدن هرچه سريعتر به سالن، آدرنالين اضافي ميدهد. محوطه وسط سالن شمالي تالار در طبقه دوم را با داربست ظريفي براي نصب پروژكتورهاي رو به جلو وعقب آراستهاند، داربستي كه نشان از اين دارد كه تهران، سالن مد حرفهيي ندارد و بايد براي اجراي زنده، به تالار پير وحدت و معماري كلاسيكش روي آورد و براي نورپردازي بهتر و ديده شدن مدلها روي صحنه، پروژكتورهاي پر نور را روي داربستها در ميان لوسترهاي پنج طبقه وحدت جا داد.
زنان، فاتح تالار وحدت
شش رديف صندلي سفيد چيدهاند براي آنها كه بليت خريدهاند، از قرار بليتي 39 تا 59 هزار تومان است. دو رديف جلوي سن هم كه صندلي قرمزها هستند و ويايپيها مينشينند. يخ فضا كمكم آب كه ميشود، روسريها شل ميشود و مانتوها و پالتوها كنار ميرود. همه، آماده و مهيا آمدهاند، در حد و اندازه براشينگهاي حرفهيي و ميك آپهاي غليظ پر آب و رنگ. حتي لباسهاي مجلسي هم در ميانه مراسم بر تن مهمانان به چشم ميخورد، لباسي از جنس مهمانيهاي زنانه. برقي كه در چشمان زنان تهراني ديده ميشود، ذوق و شعفي است كه در كمتر مكان عمومي ديده ميشود. برخيها هم بدون اينكه ايدهيي از مراسم داشته باشند، با ظاهري ساده نشستهاند. آنها هم راضياند. با چرخي در جمعيت ميتوان فهميد ميانگين سن زنان و دختران مهمان اين محفل، خيلي هم پايين نيست. شايد در نگاه اول، همه گمان كنند اين نوع مراسم و برنامه بايد به مذاق جوانترها خوش بيايد اما تعداد زنان ميانسال اگر بيشتر از دختران جوان نباشد، كمتر از آنها هم نيست. ميانسالاني با موهايي روشنتر از جوانان و دختران جواني كه به اندازه يك مهماني نيمه مجلل به خودشان رسيدهاند. چندتايي هم كهنسال روبه خميدگي در ميان جمع ديده ميشوند؛ كهنسالاني با دلي جوان و خوشحال. صداي مجري برنامه قبل از ظاهر شدن خودش روي صحنه، شنيده ميشود. صدايي شبيه همه مجريان خوش لحن برنامهها كه تابي هم به صدايشان ميدهند تا دلنشينتر شود. تصور زني با مقنعه رنگي كه نهايتا با مانتو و شلوارش ست شده است، در ذهنها ميچرخد كه خانم مجري با لباس شب مشكي گل درشتي روي صحنه ظاهر ميشود، انگار هركسي كه به اين موسسه ربط دارد، از آداب و رسوم مدلينگ بويي برده و بهرهيي نصيبش شده است. براي بالا بردن سطح برنامه، مجري به دو زبان فارسي و انگليسي به مهمانان خوشامد ميگويد. بعد از اجراي پرفورمنس گروهي هنري كه طراحي لباسهايشان را يكي از شش طراح برنامه طراحي كرده است، مدلهاي موسسه براي به نمايش گذاشتن طرحهاي مانتو، شلوار و روسري طراحان به روي صحنه ميآيند، مدلهايي كه بعضيشان بيشباهت به مدلهاي اروپايي نيستند و برخي تفاوت چنداني با بقيه دختراني كه مهمان هستند، ندارند. قرار است در چهار روز متوالي، 200 طرح از 15 طراح برجسته ايراني به نمايش گذاشته شوند، سه روز اول ويژه بانوان و روز آخر لباسهاي مردان به نمايش گذاشته ميشود كه ورود براي زنان و مردان آزاد است. دختران روي صحنه ميآيند و ميروند، با كفشهايي بلند كه راه رفتن را برايشان سخت كرده و استرس را براي تماشاچيان و مدلها يك اندازه به همراه دارد. با تسلط راه ميروند و نگاهشان خيره به دور است، سعي ميكنند استرس را از چهرهشان دور كنند، چندتاييشان لو ميدهند خودشان را. اما خبري از كت واك جهاني نيست. مدلها عادي راه ميروند، عاديتر از آدمهاي توي خيابان. شانههايشان خيلي تكان نميخورد، چشمانشان سرد است و انگار قرار نيست . مدير اجرايي موسسه خبر از كت واك اسلامي ميدهد، كت واكي كه به دور از تبرج است و خودنمايي. غزال حيدري به «اعتماد» ميگويد: «طبق آييننامه مد و لباس در كارگروه، مدلها نميتوانند كت واك كنند، سيستم تقليد از غرب در اين مورد مردود است و شيوهيي كه بايد به كار بگيريم، شيوه متينتر اسلامي است.» با وجود نواقصي كه وجود داشت، همهچيز شبيه يك اجراي نزديك به جهاني بود، شايد تنها زن تنبورنوازي كه در آنتراكت ميان دو نيمه اجرا، روي صحنه رفت تا بنوازد و بخواند، چنان تغييري در فضاي سالن ايجاد كرد كه مهمانان براي چند لحظه گمان كردند در يك مولودي زنانه نشستهاند تا نمايش مد فصل. مولوديهاي عرفاني و درخواست او از جمع براي همراهي، از عجايبي بود كه احتمالا مديريت برنامه هم از لبخندهاي ماسيده مهمانان متوجه همگن نبودن برنامه شد و تنبور نواز جوان مجبور شد از اجراي آخر خود درگذرد.