آيا فيسبوك شما را بهتر از مادرتان ميشناسد؟
مترجم: سهراب سعدالدين/ از شگفتيهاي دنياي كامپيوتر و فضاي وب بسيار گفتهاند و بسيار شنيدهايم. در گزارشي در مجله نيوزويك به فيلمي با مضموني بسيارجالب اشاره شده كه اخيرا در سينماهاي امريكا به روي پرده آمده است. فيلم به بيان عشق ميان يك نويسنده و سيستم عامل كامپيوترش ميپردازد؛ كامپيوتري كه نويسنده معتقد است او را حتي از بهترين دوستش نيز بهتر ميشناسد. سازندگان اين فيلم به دنبال سلسله تحقيقاتي كه به مقايسه توانايي شناختي انسان و كامپيوتر پرداختهاند به فكر ساخت چنين فيلمي افتادهاند؛ فيلمي كه با بهره بردن از فضايي رمانتيك به تحليل تواناييهاي شناختي يك كامپيوتر در ارتباط با كاربرش ميپردازد.
در تحقيقاتي كه به تازگي انجام شده است، محققان اين پرسش را مطرح كردهاند كه آيا اساسا يك كامپيوتر ميتواند به عنوان ابزار شناخت مورد توجه قرار گيرد؟پاسخ بسياري از آنها به اين سوال آري بوده است. براي نمونه، يافتههاي اخير ديويد استيل محقق دانشگاه كمبريج نشان ميدهد كه متوسط دقت شناختي كامپيوتر در حوزه شناخت ويژگيها و شخصيت انسان از همه افراد بشر بيشتر است. استيل و محققاني چون او همچنين معتقدند كه متوسط لايكهاي افراد در رابطه با موضوعات مختلف در فيسبوك ميتواند به عنوان يك معيار مناسب جهت درك روحيات آنها و شناخت عقايد سياسي و مذهبي آنها مطرح باشد. البته برخي ديگر از محققان با اين ايده كه لايكهاي افراد در فيسبوك ميتواند به عنوان معيار شناخت مطرح باشد از اساس مخالفند چرا كه معتقدند در محيطهاي مجازي و فيسبوك افراد براي خود يك شخصيت مجازي ميسازند؛ شخصيتي كه تا حد بسيار زيادي با خود واقعي آنها در تناقض و تضاد است.
در يك مطالعه موردي كه در ميان يك جامعه آماري 8000 نفري انجام شده است، محققان در مورد يك اپليكيشن شناخت شخصيت 100 سوال را از آنها پرسيدند و سپس اين پاسخها را با لايكهاي آنها در فيسبوك مقايسه كردند. در ادامه، محققان پرسشهايي را در مورد شخصيت اين افراد با نزديكانشان مطرح كردند و در پايان، پژوهشگران شخصيت واقعي افراد را از زبان خودشان با شناخت كامپيوتر و شناخت افراد خانواده مقايسه كردند. مقايسه به طرز شگفتآوري نشان داد كه توانايي شخصيتشناسي كامپيوتر بسيار بالاتر از توانايي انساني در شناخت است. در مجموع، پژوهشها در اين ارتباط نشان دادهاند كه توانايي كامپيوترها و سيستم عاملها در حوزه شناخت توانايي بالايي است، البته بسياري به اين توانايي به ديده شك و ترديد مينگرند و معتقدند كه جنس شناخت كامپيوترها يك شناخت فيزيكي است، در صورتي كه شناخت انساني، شناختي به مراتب پيچيدهتر و منعطفتر است.
در پايان مطلب نويسنده اينگونه نتيجهگيري ميكند كه اگرچه كامپيوترها و سيستم عاملها از تواناييهاي بالايي برخوردارند و اگرچه كشفيات جديد هر روز بعدي بر ابعاد اين تواناييها ميافزايند اما مبالغه در مورد اين تواناييها و تعميم دادن تواناييها در يك حوزه به حوزههاي ديگر امري خطاست؛ كاري كه باعت وابستگي هرچه بيشتر به دنياي كامپيوتر و كامپيوترها و كم اهميت جلوه دادن يا به تعبيري، نديدن تواناييهاي انساني ميشود. بنابراين، آنچه مشخص است اين است كه هر چند كامپيوترها راههاي جديدي را براي بشر باز كردهاند، اما نبايد از اين امر نيز غفلت كرد كه اين راهها مملو از سرابهايي هستند كه بايد مراقب آنها بود؛ سرابهايي كه اغراق در تواناييهاي سيستم عاملها يكي از آنهاست، اغراقي كه همانگونه كه گفته شد ممكن است باعث نديدن تواناييهاي بشر شود.