گزارشي از دومين جايزه بنياد «محمود استادمحمد»
طره موهايت بر باد رفت و
در ياد ماند
بابك احمدي
هيچكس باور ندارد سه سال از كوچ ساكن «شهر قصه» گذشته باشد؛ حاليته؟! محمود استادمحمد در ياد عدهاي نه با نوشتهها، اجراها و حضور گرمش روي صحنه كه با آن چشمان براق نافذ مهربان و طره موهاي دلربايش مانده است. با آن صداي دلسوز كه به گرمي از سينه سوختهاش بيرون ميپريد و از حال خراب تئاتر و وضعيت نابسامان استعدادهاي جوان ميگفت «سينما و تلويزيون شيره وجود اين بچهها را ميمكد و پرت ميكند كنار!» تا اينكه سرطان به جانش پيچيد و والسلام. حاليته!
حالا دو سال است جايزهاي، نشاني و بنيادي به نام و فاميل جذابِ
سه تكهاش «محمود استادمحمد» ضرب شده و بهترينهاي نمايشنامهنويسي سال را انتخاب ميكند. شنبه شب سردِ 18 ديماه جمعي از هنرمندان تئاتر و دوستانش به تئاترشهر آمدند تا بار ديگر از او ياد كنند. كافي بود يك ساعت زودتر در محل حاضر باشيد و ببينيد بانيان مراسم چطور در تلاشند، گيرم هميشه تا بهترين فاصله است. كافي بود مثل خانه سهراه زندان محمود استادمحمد از پلههاي سمت چپ ورودي مجموعه رو به پايين و به سمت كافه ترياي اصلي تئاترشهر حركت كنيد و سري به كتابفروشي آن ته! بزنيد. عليآقاي معروفِ كتابفروشي آن پايين خوب گفت «اين روزها افراد بيشتري سراغ آثار محمود را ميگيرند. گويي هنوز زنده است. اصلا مگر نويسنده ميميرد؟ او با آثارش در بين ما حيات دارد. حالا گيرم جسمش اينجا نيست ولي همين كه نام و يادش اين جمعيت را به اينجا ميكِشد يعني هست. زنده است. همين كافي نيست؟»
نكتهاي كه اهميت آن در صحبتهاي ابتداي مراسم از سوي جواد عاطفه (عضو هياتمديره بنياد استاد محمد) نيز مورد توجه قرار گرفت «در روزگاري كه بهتان و تخريب فضاي كاري و اجتماعي ما را فرا گرفته، ايجاد چنين گردهماييهايي غنيمت است. » عاطفه همچنين از انتشار تمامي آثار محمود استاد محمد در قراردادي دو ساله با نشر چشمه خبر داد.
اما اتفاق مهم دومين جايزه بنياد كه پيشتر در خبرها آمده بود. به تقدير از فريده فرجام نخستين زن نمايشنامهنويس ايران تعلق داشت. شهرام اقبالزاده، نويسنده، مترجم و منتقد ادبيات كودكان و نوجوانان با اشاره به سابقه و فعاليتهاي اين نويسنده در بخشي از سخنانش بيان كرد: «از سال 1328 نسلي كار خود را به شكل جدي در عرصه هنر آغاز كردند؛ نسلي كه آثارشان بسيار ارزشمند است؛ از جمله اين افراد ميتوان به فريده فرجام، توران ميرهادي، فرامرز باقري، محمود استاد محمد و. . . اشاره كرد كه بيشتر اين بزرگان از ميان ما رفتهاند.»
اقبالزاده ادامه داد«ما محمود استاد محمد را زماني از دست داديم كه امكان ورود دارو به ايران وجود نداشت، من هم سرطان دارم و با اين موضوع درگير بودم. سرطاني كه به جان استاد محمد افتاد، او را از بين برد. او قرباني شد. چه ساده او را از دست داديم و هيچكس پاسخگوي اين تراژدي نيست. » و بعد از اين اظهارات بود كه «احترام برومند به همراه نوشآفرين انصاري، عضو شوراي كتاب كودك براي اهداي لوح تقدير به فريده فرجام روي صحنه سالن اصلي آمدند.» احترام برومند بيان كرد: «در اهميت فريده فرجام همين بس كه بگويم ٥٠ سال است هروقت بچهها به من ميگويند قصه بگو، داستان «مهمانهاي ناخوانده» فرجام را برايشان تعريف ميكنم و هربار لذت ميبرند. » نكته جالب اينكه فرجام بعد از دريافت لوح در ميان تشويق حاضران در سالن اصلي تئاترشهر صحبتي نكرد جز يك جمله «محمودجان به اميد ديدار در آن دنيا!»
سپس با حضور علي مرادخاني معاون امور هنري وزير فرهنگ و احمد مسجد جامعي از 14 كارگردان تئاتر كه آثار محمود استاد محمد را اجرا كرده بودند تجليل شد. فهرستي كه در آن اسامي هنرمنداني مثل ميكاييل شهرستاني، پرستو گلستاني، احسان فلاحتپيشه، كامبيز بنان و روزبه حسيني وجود داشت. در بخش تقدير و اهداي نشان آثار برگزيده اقتباسي نيز ضمن تقدير از غلامحسين ناصربخت و ايمان افشاريان نشان محمود استاد محمد به نمايشنامه «سه خواهر و ديگران» نوشته حميد امجد اهدا شد.
ملتي كه تئاتر نداشته باشد، ملت نيست
بزرگداشت دوم اين مراسم به سيما واري (به پاس سالها فعاليت در امر كتابداري) اختصاص داشت كه پيش از اهداي لوح، محمدرضا اصلاني، پژوهشگر، مدرس و كارگردان سينماي مستند به صحبت درباره محمود استادمحمد پرداخت. «هنرمندان بزرگي چون استاد محمد در شرايط سخت كار كردند تا مسير براي آيندگان هموار شد. اكنون هر شب در تهران بيش از 100 اجرا روي صحنه ميرود. اين يك نهضت است. اين يك نوع بيداري است و ملتي كه تئاتر نداشته باشد ملت نيست. حضور و سماجت نسل جديد، نهضت و خودآگاهي جديدي را در جامعه نويد ميدهد. ملت ما دوباره به خود آمده تا همهچيز را از نو بسازد. »
اصلاني «تحقيق، تحليل و دانش تئاتري» را از ضرورتهاي اين نهضت جديد عنوان كرد. «در دهه پنجاه مهمترين كتابخانه تئاتري در مجموعه تئاترشهر افتتاح شد و بسياري از اين امر خشنود بودند. امروز هم ما نيازمند كتابخانه تخصصي هستيم كه پشتيبان هنر تئاتر و سينما باشد. كتابخانهاي شامل تمام مقالات نوين درباره هنر نمايش از سراسر جهان به ويژه كشورهاي جنوب شرق آسيا، امريكاي لاتين و هرجايي كه هنر در آنها حركتي رو به رشد دارد.» اين هنرمند ابراز اميدواري كرد به واسطه وجود چنين كتابخانهاي امكان انتقال دستاوردهاي امروز به نسل آينده كه از راه ميرسد، ميسر شود.
بخش اهداي نشان به «نمايشنامه تاليفي» نيز با دعوت از اسماعيل خلج، اصغر همت و امير ياراحمدي برگزار شد. در اين بخش با تقدير از دو نمايشنامه «زير بال فرشتگان» نوشته نادر برهاني مرند و «سقراط» كاري از حميدرضا نعيمي، جايزه و نشان محمود استاد محمد به نمايشنامه «اسبها سال
59 ه. ش» به قلم محمد رحمانيان اهدا شد. اين كارگردان تئاتر نيز گفت: «محمود استاد محمد از جمله هنرمنداني است كه حق بسياري بر گردن اين سرزمين دارد. متاسفانه اتفاقي در مورد يكي از نمايشنامههاي زنده ياد رادي رخ داد كه به هيچ عنوان درست نيست. بايد آثار اين بزرگان را به همان شكلي كه هستند حفظ كنيم. زماني كه نمايشنامهنويسي كار خود را بازنويسي كند آن متن، نسخه دوم ميشود. ما حق نداريم نمايشنامه نويسنده بزرگي چون رادي را تخلص كنيم. اميدوارم اين اتفاق در مورد ساير بنيادها رخ ندهد.»