ديدار از موزه شريعتي
محمود فاضلي
موزه شريعتي از جمله برنامههايي بود كه از مدتها قبل تمايل داشتم از آن بازديد كنم و آن را مصادف با سالگرد درگذشت او نمودم تا شايد برنامه ويژهاي را در اين زمينه شاهد باشم. در 29 خرداد و در يك هواي گرم تابستاني خود را به اين موزه كه در سال 1385 تحت عنوان «خانه موزه دكتر شريعتي» افتتاح شد، رساندم. همزمان فيلمي از دوران زندگي شريعتي كه از كيفيت پاييني برخوردار بود و تصاوير مختلف زندگي سياسي و فرهنگي و البته زندگي شخصي وي در حال نمايش براي اندك مراجعهكنندگان بود. دقايقي بعد همسر شريعتي در موزه حضور يافت و بار ديگر از قسمتهاي مختلف منزل خود كه اينك در اختيار شهرداري منطقه قرار گرفته است، بازديد كرد و خاطرات دوران سخت زندگي در اين خانه كه همزمان با دوران زنداني بودن شريعتي در كميته مشترك بود را مروري دوباره كرد. به درخواست بازديدكنندگان كه از قشرهاي مختلف اجتماعي بودند، براي دقايقي با حضار سخن گفت. به گفته او شريعتي در روزهاي نخست آزادي از زندان و حضور در اين خانه از تاريكي خانه خريداري شده گلايه ميكند! كه البته ناشي از احساس ماهها زنداني انفرادي در كميته مشترك است چرا كه خانه او از نور بسيار زيادي برخوردار بود. شريعتي از خريد اين خانه به بهانه اينكه اين خانه براي ما زياد و بزرگ است از همسرش گلايه دارد. وي به نمونههايي از بيتوجهي شريعتي در زندگي عادي و مادي اشاره داشت. براي وي ظواهر زندگي اهميتي نداشت و حتي بعضي مواقع در جريان ابتداييترين مسائل زندگي خانوادگي نبود، اما همزمان تاكيد دارد او نه به دنبال سياست بود و نه ماديات، بلكه آگاهي بخشي مردم را هدف اصلي خود قرار داده بود. همسر شريعتي سپس به نحوه آزادي وي و تلاشهاي بينالمللي در اين زمينه و از جمله وزير خارجه وقت الجزاير كه روزگاري همكلاسي وي بوده است و در ديداري كه با شاه در كنفرانس اوپك داشت و درخواست آزادي شريعتي را از وي دارد، اشاره كرد. وي سپس به ترجمه كتابهاي شريعتي به زبانهاي مختلف جهان از جمله اخيرا به زبان روسي اشاره كرد و آن را نشانگر جهاني شدن كتابهاي او ميداند. وي بارها اين جمله شريعتي را در سخنانش كه «نويسنده را هيچ قدرتي نميتواند خاموش كند مگر نويسندهاش» تكرار كرد. اگرچه پوران شريعت رضوي در كتاب دو جلدي خود با عنوان «طرحي براي زندگي» گفتنيهاي زندگي با شريعتي را در اختيار عموم قرار داده است اما ذكر خاطرات از زبان خودش براي حضار جذاب بود. اينكه اين خانه در چه شرايطي خريداري شده است و علي بعد از آزادي از كميته مشترك در اين خانه حضور مييابد چه احساسي نسبت به زندگي دارد. به گفته او، شريعتي از اينكه توانسته است 18 ماه زندان در يك سلول مجرد را تحمل كرده و همچنان بر عقايد خود استوار باشد، بسيار خرسند بوده است و به همسرش به شوخي گفته است، «اين منم، كسي كه 18 ماه تنها در زندان انفرادي به سر برده و سالم ماندهام.»همسر شريعتي اگرچه به ذكر خاطرات پراكندهاي از زندگي با شريعتي و نحوه آشنايياش با شريعتي و تحصيلات مشترك با وي در دانشكده ادبيات سخن گفت اما طبق سنت سالهاي اخير، بيشتر، گلايههايش را از بيمهري به شخص شريعتي، كتابهايش، فرزندانش و... در سالهاي پس از انقلاب كرد و تاكيد داشت «البته مردم بسيار قدرشناس هستند و اگر مردم نبودند نامي از شريعتي نبود». او از فرصت استفاده كرد و بر مشكلات برگزاري مراسم عمومي براي شريعتي در سالهاي اخير كه بسياري از آنها به دليل موانع مختلف برگزار نشده است و بعضا در دانشگاهها و به صورت خودجوش برگزار شده، اشاره داشت. او همچنان بر انديشه شريعتي براي فعاليتهاي فرهنگي و آگاهي بخشي به عنوان هدف اصلي شريعتي سخن گفت. وي از تعطيلي حسينيه ارشاد در 22 آبان 1351 و خانهنشيني وي در اين ايام به عنوان روزگاري سخت و سپس تصميم به خروج از كشور و فشارهاي روحي و رواني بر وي سخن گفت و در پاسخ به سوال يكي از حضار از علت اصلي مرگ شريعتي، تاكيد داشت خود ما هم به قطعيتي در اين زمينه دست نيافتيم و تلاش يكي از فرزندانش در سالهاي اخير براي گرفتن اسناد فوت وي از مراكز ذيربط در لندن تاكنون نتيجهاي نداشته است. اما آنچه بيترديد در آن شرايط مهم بود، عدم اجازه خروج اينجانب از كشور براي پيوستن به شريعتي و فشارهاي روحي شديد ناشي از اين موضوع ميتواند يكي از علل درگذشت او باشد.