اين كلاف كي باز ميشود؟
سركوب معترضان، ممكن است در همهجاي دنيا نمايشي شبيه به هم داشته باشد و كميتي يكسان، اما قاعدتا از منظر كيفيت و در تقابل با آنچه تعريف از دموكراسي و آزادي ميخوانيم، معنايي متفاوت پيدا ميكند. اگر ديروز به عكسهاي منتخب هفته «گاردين» نگاه ميكرديد، روايتي از سركوب معترضان در ونزوئلا، برزيل و آلمان در تصاوير ديده ميشد. آنچه در ونزوئلا و برزيل اين روزها رخ ميدهد، دردناك است اما، تصويري كه از سركوب معترضان در آلمان در اين مجموعه ديده ميشود، نه تنها متفاوت كه تكاندهنده است؛ در مهد آزادي و دموكراسي، در يكي از پيشرفتهترين كشورهاي جهان، آنچه دموكراسي ميخوانيم نه از طرف پليس و ماموران دولتي و نه معترضان به نشست جي 20، رعايت نميشود. اتفاقي است كه مدتها است در جهان مدرن امروزي ما هشدارش داده ميشود و حالا تصوير آن به رسم شكل، همين عكسي است كه «گاردين» انتخاب كرده و نشانهاي از گستردگي تضادها و انديشهها حتي در برداشت از واژه «دموكراسي» در روزهاي آينده و جهاني ملتهب است. اينجاست كه بايد بپرسيم، با همه ادعاها و داشتهها و تعاريف، آنچه امروز در جهان رخ ميدهد چقدر براساس آگاهي و آموختههاي انسانهاي روي زمين است و اين كلاف پيچيده مدرن امروزي چطور ميتواند باز شود و گرههايش از خاورميانه تا امريكا لاتين و از اروپا تا آسيا، پاره شوند؟!