نگاه رحماني در قالبي روحاني
از زيباترين و درخشانترين بخشهاي فيلم، حمله ابرهه و لشكر فيلسوارش به مكه و گفتوگوي استوار، مودبانه و پرنكته عبدالمطلب با اوست. زماني كه او به عنوان بزرگ مكه نزد سردار حبشه ميرود، تفاوت بين منش آن دو به وضوح نمايان ميشود؛ آنجا كه درخواست بزرگ مكه تنها بازگرداندن شترانش است. او در برابر تعجب ابرهه از اين درخواست شخصي، جملهاي را ميگويد كه به عنوان ضربالمثل رايج حتي در زبان فارسي كاربرد فراوان دارد؛ « انا رب الابل و للبيت رب». پايان فيلم بازگشت به همان آغاز است اما اينبار در سال رهايي مسلمانان محاصره شده در شعب ابيطالب: عام الحزن. زماني كه ديگر بزرگاني چون جناب عبدالمطلب و حضرت خديجه اين سراي را بدرود گفتهاند. در اينجا نيز ردپاي ابوطالب به وضوح به چشم ميآيد. يكي در صحنه زيبايي از اثر كه موريانه عهدنامه قبايل قريش درخصوص محاصره رسول خدا و يارانش را از بين برده و هيچ سندي براي ادامه محاصره وجود ندارد و ديگري آخرين حركت قبل از وفات عبدالمطلب كه كاسه شير ابولهب را حتي در شرايط دشوار بيماري نميپذيرد و آن گاه ابوطالب را فرا ميخواند و دست محمد خردسال را در دستان او قرار ميدهد. فيلم محمد رسولالله تذكر نگاه رحماني در دنياي پر از قساوت و شقاوت امروز است كه جريانات آدمكش و آدم سوز مدعي پيروي از پيامبر رحمت شدهاند. جايجاي اثر با زيباترين سبك هنري با فيلمبرداري استادانه، صداگذاري بيهمتا، موسيقي آسماني و تدوين بينظير به تصوير كشيده شده است. مجيدي در صحنه آغازين نوشته است: «اين فيلم با بررسي متون معتبر تاريخي و با برداشت آزاد من ساخته شده است». از اين رو ميتوان آن را در ادامه سنت تذكرهنويسي ايراني دانست. برداشت آزاد مجيدي از يك سو ريشه در نگاه ايراني و تجربه ممتد سينمايي او به ويژه در حوزه كودك و نوجوان دارد كه موفق به كسب جوايز ملي و جهاني بسياري شده است و از سوي ديگر يادآور شخصيتي آرام، آگاه و دوستداشتني است كه نخستينبار در نمايشگاه قرآن كريم (اواخر دهه هفتاد) پس از ساخت فيلم رنگ خدا و براي تمام فعاليتش در حوزه سينما كه ارتباطي مستقيم يا باواسطه با متون قرآني برقرار ميكرد عنوان پرافتخار خادمي قرآن در حوزه سينما را به خود اختصاص داد.