• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4046 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۹ اسفند

خوانش ايراني دوركيم

رحيم محمدي

خوانش يك متفكر از جمله دوركيم در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف، متفاوت است و بايد به اقتضائات اين تفاوت مكاني و تاريخي توجه شود. بنابراين بايد توجه كرد كه دوركيم با شرايط مكاني و تاريخي امروز ما چه نسبتي دارد و جامعه و تاريخ ما چه نسبتي با جامعه و تاريخ دوركيم دارد؟ به عبارت ديگر ما بايد پرسش خود را به دوركيم عرضه كنيم و اينچنين نسبت جامعه‌شناسي ايراني با دوركيم آغاز مي‌شود. تحت اين شرايط است كه مفاهيم دوركيم در مورد جامعه ما دچار فروپاشي مي‌شود، اگرچه به پژوهشگر الهام مي‌دهد و براي او رهاوردهاي مختلف دارد. تحت اين شرايط خوانش ايراني دوركيم پديد مي‌آيد در غير اين صورت خوانشي مقلدانه از دوركيم صورت مي‌گيرد. با اين رويكرد به مفهوم فرد با تكيه بر كتاب تقسيم كار اجتماعي كه در دوره اول كار فكري دوركيم پديد آمده، مي‌پردازم. فرد و فرديت يا به تعبير فيلسوفان سوژگي نزد دوركيم به چه معناست و آيا اين معنا مي‌تواند فرد مدرن ايراني را توضيح دهد؟ البته پرسش كليدي دوركيم در اين كتاب اين است كه جامعه چگونه ممكن مي‌شود. او در دوره پساانقلاب و پساروشنگري مي‌زيست. در انقلاب و روشنگري مفاهيم فرديت و آزادي ستوده بودند و چنان محترم بود كه گويا جامعه از هم مي‌پاشيد و گويا جامعه غيرممكن شده بود. بنابراين دوركيم دنبال نيرويي است كه جامعه را ممكن كند و از سوي ديگر به فرد و سوژگي سوءظن دارد. بنابراين دوركيم مي‌خواهد با ممكن كردن نهادهاي اجتماعي، جامعه را ممكن كند و فروپاشي اجتماعي كه در اثر انقلاب دايمي جامعه را ناممكن مي‌كرد، جامعه را در ساحت نظر احيا كند. بنابراين دوركيم اگرچه جامعه‌شناسي جامعه‌گرا است، اما فهم عميقي از فرد مشابه فاعل پراكسيس و وبر كنشگر اجتماعي، ارايه مي‌كند. اين نكته در خوانش ايراني دوركيم مورد غفلت قرار مي‌گيرد. دوركيم و مشابه او پارسونز در ساخت اجتماعي كنش، نظر فرد و فرديت را مهار نظري كردند تا جامعه ممكن شود. اين هر دو در راستاي مهار نظريه انقلاب و فرد هستند و مي‌خواهند پيامدهاي انقلاب را ناممكن و جامعه را ممكن كنند. در حالي كه جامعه‌شناسي پساساختارگرا و مكتب فرانكفورت بازگشت به روشنگري و احياي فرد فرا مي‌خواند و رهايي ملاك مي‌شود. پرسش‌هاي ما در ايران عبارت است از اينكه چرا فهم معاصرت ما به فهم انسان مدرن ايراني وابسته است؟ معاصرت ما با فهم فرد مدرن ايراني چه نسبتي دارد؟ در ايران چه نسبتي ميان آزادي و سوژگي و انقلاب از يكسو و اخلاق و جامعه و نظم اجتماعي و زندگي جمعي مدني از سوي ديگر وجود دارد؟ تا نتوانيم انسان جديد ايراني و تحول آن را به خوبي بفهميم، نخواهيم توانست جامعه‌شناسي ايران را بنياد بگذاريم و به پرسش‌هاي خود پي ببريم. ما ايرانيان از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي شاهد سده انقلاب و ايدئولوژي و روشنفكري هستيم. چرا ايرانيان در اين سده در روند انقلاب دايمي قرار گرفته‌اند و چرا يك دهه پس از انقلاب اسلامي فرآيند جديدي در ايران آغاز شده است؟ تجدد از كجا و چگونه آغاز شد؟ معاصرت چيست و چه نسبتي با انسان جديد و غربي دارد. فهم انسان و فرديت و سوژه و آزادي مي‌تواند، شارح وضعيت ما در دوره معاصر باشد. جامعه ما از جهاتي با جامعه‌اي كه دوركيم در آن مي‌زيست، مشابهت‌هايي دارد. ما كجاييم و پساانقلاب چيست و چرا رخ مي‌دهد؟ اين گذر در سه ساحت رخ مي‌دهد: 1. عرصه عمومي و روشنفكري؛ 2. عرصه آكادمي يا ساحت نظري؛ 3. ساحت دولت. اهميت ساحت نظر از آن حيث است كه به اعتقاد من در جوامع اروپاي مركزي كه سنت جامعه‌شناسي مهمي داشتند، انقلاب سوسياليستي رخ نداد. به نظر من در ايران در ساحت دولت تحولي رخ نداده است، اما در ساحت‌هاي اول و دوم انديشيدن به پساانقلاب و اخلاق و نظم اجتماعي چنان كه دوركيم مي‌انديشيد، آغاز شده است. جامعه‌شناس

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون