• 1404 دوشنبه 17 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 9 -
  • 1394 چهارشنبه 25 آذر

شب تاريك يلدا صبح سپيد زيبا

زهرا جلوداريان٭

بارها وبارها به خيال شب يلدا به عشق برف و آسمان دلگير، ازپاييز وزمستان مي‌گويم و انگار اين شب بلند وتاريك دلخوش خيال من وتوست؛ شايد خورشيد وننه سرما هم دلتنگ كرسي گرم وقصه‌هاي مادربزرگ هستند و انگارمي دانند كه ديگر اين نشست‌ها به دنبال بهانه‌هايي اينچنين به وجود مي‌آيد شايد آنها هم به نگاه حسرت دل به ديوارشب مي‌بندند.  شايد، فلسفه‌هايي ازاين شب در زمزمه شب سياه وسرد نشسته و ما فقط دلخوش به اجاق گرم به آهنگ سوختن هيزم‌ها مي‌انديشيم و قانون شب  يلدارا به يك داستان ختم مي‌كنيم اما اين باوري غريب است ودور است از هيبت انسان بي‌قرار. هرصبح زمستان پس ازهر شب يلدايي در سجاده سبز، خوب كه به صداقت دل، مي‌نشينيم تفاوت را نسبت به سال قبل حس مي‌كنيم اين خود، گواه چيست ؟ خداي من تو بزرگ و بخشنده، تو كريم و سازنده، خداي من تو درنگاهت به انتظار تفكر ما خيال را آفريدي. تو دراين صبح سپيد و عرياني درختان، باور خودرا سرودي. آري خداوند سبحان به دنبال هرشب سياهي صبح سپيدي آفريد تا من وتو دور نمانيم از دنياي پرهياهو وبدانيم كه او باما است. اما شب يلدا، شبي است كه از خورشيد مي‌گويد شبي است كه يادآور هستي بخش و مظهر پاكي است مظهر‌زاده شدن. او از فلسفه زندگي كه از نقش مادري هم دور نيست، مي‌گويد. او از بلندترين شب سال، شب انتظار مي‌گويد. « مهرداد بهار» در كتاب از « اسطوره تا تاريخ» هم‌چنين مي‌گويد: اين شب، شب زاييده شدن خورشيد است، در اين درازترين شب ، خورشيد سرانجام‌زاده مي‌شود، خورشيدي كه در پاييز مرده است. يك سال عمر كرده است در زمستان بچه بوده و در بهار نوجوان است، در تابستان در اوج قدرتش است اما در پاييز پير مي‌شود. در پاييز مي‌ميرد و خورشيدي كه دوباره از اول دي مي‌آيد يك خورشيد تازه است، يك نوزاد است. وي دليل شب زند ه داري اين شب را كه نمي‌خوابيديم، آجيل مي‌خورديم، هندوانه پاره مي‌كرديم، كشمش پلو مي‌پختيم و تا صبح بيدار مي‌نشستيم، قصه مي‌گفتيم وحرف مي‌زديم تا مادر جهان را همراهي كنيم در اين شبي كه دارد درد مي‌كشد و مي‌خواهد بزايد، زايش دوباره خورشيد را در اول دي مي‌داند. اما شب يلدا زماني هويدا مي‌شود كه زمين در مدار گردش خود به دور خورشيد در موقعيت 270 درجه قرار مي‌گيرد كه ايرانيان قديم با تقويم‌هاي خود زاويه 23درجه انحراف محور زمين را در طول سال به كمك ساخت چارتاقي‌ها اندازه‌گيري مي‌كرده‌اند. خورشيد در حركت سالانه خود، در آخر پاييز به پايين‌ترين نقطه افق جنوب شرقي مي‌رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزايش زمان تاريكي شب مي‌شود. اما از آغاز زمستان يا انقلاب زمستاني، خورشيد مجددا به سوي شمال شرقي باز مي‌گردد كه نتيجه آن افزايش روشنايي روز و كاهش شب است.
اين واقعه را مردم باستان، زمان زايش دوباره خورشيد مي‌دانستند و اين شب براي آنان گرامي و فرخنده بود كه امروزه شب تولد خورشيد با نام شب يلدا يا شب چله در ميان ايرانيان گرامي داشته مي‌شود و همچون پيشينيان، سراسر شب را به انتظار طلوع خورشيد بيدار مي‌مانند و جشن و مهماني برپا مي‌كنند.
در آيين ميترا، نخستين روز زمستان با نام « خوره روز» (خورشيدروز) نخستين روز سال نو نيز به‌شمار مي‌آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقويم ميلادي كه ادامه گاهشماري ميترايي است، ادامه مي‌دهد. منسوب داشتن ميلاد به ميلاد مسيح، تنها پيشينه‌اي چند صد ساله دارد و پيش از آن، آن‌گونه كه ابوريحان بيروني در آثارالباقيه نقل كرده است، منظور از ميلاد، ميلاد مهر يا خورشيد است، كه امروزه هم مي‌توان تولد خورشيد را آن‌گونه كه پيشينيان ما به نظاره مي‌نشسته‌اند، تماشا كرد. در دوران باستان بناهايي براي سنجش رسيدن خورشيد به مواضع سالانه و استخراج تقويم ساخته مي‌شده كه يكي از مهم‌ترين آنها چهارتاقي نياسر كاشان است كه هم‌اكنون تنها بناي سالم باقي مانده در اين زمينه در ايران است. پژوهش‌هايي كه در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماري در چارتاقي‌هاي ايران)، نشان مي‌دهد اين بنا به گونه‌اي طراحي و ساخته شده است كه مي‌توان زمان رسيدن خورشيد به برخي از مواضع سالانه و نيز نقطه انقلاب زمستاني و آغاز سال نو ميترايي را با دقت تماشا  كرد و تشخيص داد. در چارتاقي نياسر كاشان ساز و كاري انديشيده و ساخته شده است كه چند هنگام، مواضع سالانه را بتوان با ديدار طلوع خورشيد از ميان روزنه‌هاي تشكيل شده در ميان اضلاع داخلي پايه‌هاي بنا تشخيص داد. اين چارتاقي، تنها نمونه سالم باقيمانده از ميان ده‌ها چارتاقي ايران است كه پس از حدود دو هزار سال، همچنان كاربري تقويمي و رصدي خود را تا به امروز حفظ كرده است و مي‌توان از جمله در آغاز فصل‌هاي زمستان و تابستان به مشاهده طلوع خورشيد از ميان روزنه‌هاي ويژه آن پرداخت. در نزديكي چارتاقي نياسر، نمونه‌اي از يك ساعت آفتابي كهن نيز وجود داشته است كه در ساليان اخير نابود شده است. بسيار زيبا و ديدني است شهري كوچك اما بزرگ از خاطرات دست انسان ديروز كه بر ياد دارد آن علم گذشته را در سرزمينم ايران كه ديار علم و شكوه بوده و هست و هر زمان با خود همراه دارد كه ايران افسانه نيست؛ ايران تصوير شب‌هاي بلندي است كه هر صبح با طلوعي زنده مي‌شود.  
٭كارشناس ارشد زبان وادبيات فارسي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها