• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4097 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۵ خرداد

اصيل باش، خودت باش

محسن آزموده

«الف انسان اصيليه! اصالت از سر و كوله‌ش مي‌باره. ب دقيقا بر عكسه! يك آدم بي‌اصل و نسب و بي‌بته!»، «جيم را مي‌گويي؟ اون كه انگار زير بته به عمل اومده!». همه ما در گفت‌وشنودهاي روزانه با ديگران چنين جملاتي را شنيده‌ايم و اي‌بسا خودمان نيز به كار برده‌ايم، با اين فرض فكر نشده كه مي‌دانيم «اصالت» چيست و «اصيل» كدام است. اتفاقا كمي دقت در همين تعابير تا حدودي سمت و سوي درك ما از آنها را نيز روشن مي‌كند. وقتي «اصل» در معناي لغوي آن يعني «ريشه» در كنار «نسب» مي‌آيد و آدم غيراصيل، آدم بي‌بته و بي‌ريشه تلقي مي‌شود، تا حدودي اين تصور را به ذهن متبادر مي‌شود كه اصل با خون و نژاد ربط دارد و آدم اصيل، آدمي است كه خون برتري در رگ‌هايش جريان دارد يا به اصطلاح امروزي، ژن برتر دارد. البته در قرن بيست‌ويكم و روزگار فراگيري ارزش‌هاي دموكراتيك، كسي كه اصالت را به اين معنا در نظر دارد، با اين صراحت، شهامت و جرات نمي‌تواند از نظريه نژادپرستانه اصالت به معناي خون برتر سخن بگويد، بنابراين دستاويزهاي ديگري مي‌جويد مثل اينكه «به هر حال كسي كه در خانواده «درست و حسابي» بزرگ شده باشه، تربيت درستي شده و در نتيجه رفتارش اصيله!»البته نمي‌توان نقش تعليم و تربيت در اصالت رفتار يك فرد را انكار كرد، مفهومي كه فيلسوفان بزرگ اگزيستانسياليست و به ويژه مارتين هايدگر، فيلسوف معاصر آلماني بر آن تاكيد داشت و معتقد بود كه زندگي ارزشمند، زندگي اصيل و اصالت‌مند است. بيان دشوار و پيچيده هايدگر به علاوه همراهي او با نازي‌هاي نژادپرست سبب شد كه منظور دقيق او از اصالت و اصيل بودن را جز عده‌ معدودي از محققان فلسفه در نيابند. البته همين تعداد نيز اذعان داشتند كه ابهام‌هايي در نحوه تشريح مفهوم اصالت در بيان هايدگر هست. اما اگر بخواهيم خيلي خلاصه و در حد فضاي باقي‌مانده اين يادداشت، منظور او را بيان كنيم، مي‌توانيم بگوييم كه اصالت به نظر او به معناي خودبودن و پايبند بودن به امكانات و ظرفيت‌هاي وجودي خود انسان است. انسان اصيل، انساني است كه خودش است و در وهله اول به خودش خيانت نمي‌كند. شايد اين توضيح نتواند مراد و مقصود فيلسوف از اصالت و اصيل بودن را روشن كند. بنابراين مي‌توان براي توضيح اصالت از تبييني كه مصطفي ملكيان ارايه مي‌كند، استفاده كرد. او اصالت را مستلزم دو چيز، يعني صداقت و طبيعي‌بودن مي‌داند و معتقد است كه صداقت به اين معناست كه 5 وجه وجودي انسان يعني باورها، احساسات، خواسته‌ها (3 ساحت دروني) و گفتار و كردار (2 ساحت بيروني) بر يكديگر منطبق باشند، يعني انسان هم در درون و هم در بيرون همان باشد كه هست و همان را بنمايد كه هست و همان را بخواهد كه مي‌خواهد. اما طبيعي‌بودن (در اينجا) به اين معناست كه انسان نزد ديگران همان باشد و همان بنمايد كه در خلوتش هست. بنابراين و در يك كلام، انسان اصيل، انساني است كه به خودش و به ديگران دروغ نمي‌گويد، براي خودش و براي ديگران ريا نمي‌ورزد و با خودش و با ديگران روراست است و اهل تعارف و مجامله و رياكاري و سالوس‌صفتي و دروغ‌پردازي نيست. البته آموزش و پرورش و شرايط محيطي مناسب و تعليم و تربيت در اينكه آدم بتواند چنين اصيل باشد، كمك مي‌كند، اما به هيچ‌وجه چنين نيست كه فرد به علت تولد در يك خانواده خاص يا به ارث بردن خوني ويژه از نظر فرهنگي اصيل تلقي شود. انسان اصيل، انساني است كه خودش است و از اين موضوع، تا جايي كه نقشي در آن نداشته شرمنده نيست، بلكه اگر لازم باشد، مي‌كوشد خودش و خصائلش را بهبود ببخشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون