بودن يا نبودن
حسن لطفي
اينكه عدهاي از هنرمندان دعوت رييسجمهور را رد كردند و به ضيافت افطارياش نرفتند از نظر استقلال فكري و عدم وابستگي آنها به دولت خوب است. خصوصا دلايل معقولي كه براي اين نه آوردند. هر آدم آزاده و نيكفطرتي بايد به شرايط سخت اقتصادي، معيشتي مردم، عدم تحقق وعدههاي رييسجمهورو... معترض باشد. اما دقيقتر كه نگاه كنيم متوجه ميشويم اين فقط يك طرف ماجرا است. ماجرايي كه اگر قدري به عقب برگرديم در سالهاي پاياني عمر دولت اصلاحات به شكل ديگري تكرار شد. نتيجهاش اگر چه برلبان بعضيها لبخند رضايت نشاند درختي ثمر داد كه سايهاش تا سالها روي بهبود معيشت مردم و... باقي است. شايد وحشت و هراس از گسترش شاخههاي اين درخت باعث شد تا محمود دولتآبادي با كروات، تيپي چشمنواز و دلبر در صف اول اين ضيافت بايستد. انگار نويسنده پخته و صبور كشورمان ميدانست وقتي بذر يأس بكاريم وقت درو شكست عمومي و معجزه هزاره سوم درو ميكنيم. اينها را نمينويسم تا در رديف كساني قرار بگيرم كه ميخواهند حق انتقاد را از مردم، هنرمندان و... كشورمان بگيرند. در اينكه جامعه آزاد رو به آبادي، آسايش و رفاه عمومي بيشتري ميرود شكي نيست. در اينكه دنيا با اهميت دادن به ديدگاههاي مختلف زيباتر ميشود ترديدي نيست. اما اين هم هست كه گاهي اوقات با هدف بهشت راه جهنم هموار ميشود. بايد مواظب مسيرهايي كه براي رسيدن به بهشت موعود استفاده ميكنيم باشيم. كاش زندگي مثل سينما بود. ماشين زمان داشت. ميتوانستيم با آن به گذشته و آينده برويم. آن وقت فهم كاري كه كرده و ميكنيم برايمان سادهتر ميشد. قدرت تغيير اشتباهات خودمان را هم پيدا ميكرديم. مثلا ميتوانستيم به خرداد سال 1396 برگرديم. به حسن روحاني راي ندهيم! آن وقت چه ميشد. آيا به ضيافت افطاري كه فلان خواننده (نام خواننده را نميبرم اگر چه توي ذهنم پررنگ است) و بهمان بازيگرخانم (نامش محفوظ است) دعوت بودند ميرفتيم؟ آيا محمود دولتآبادي در رديف اول ضيافت بود ؟ آيا... نميدانم... نميدانم. فقط كاش رييسجمهورهايي كه از ديكتاتوري بيزارند، به جاي منافع فرد و گروه به منافع ملت ميانديشند، به آزادي و رفاه عمومي معتقدند و... ميتوانستند مثل نقاشان، آسمان را هر رنگي كه ميخواهند بكشند. آن وقت وفاي به عهد، برايشان سادهتر ميشد. عجالتا كه اينطور نيست. دنياي واقع بيرحمتر از آن چيزي است كه در عالم هنر ميتوانيم تصوير كنيم. بگذريم! وقتي اين نوشته را ميخوانيد، ظرفهاي ضيافت افطاريي كه حسن روحاني و هنرمندان استفاده كردند، چند شب ديگرهم استفاده شده است. (البته اگر بعد از آن شب داخل گنجه نرفته باشند) شايد هنوز مخالفان و موافقان بودن يا نبودن در آن شب حرفهايي براي گفتن داشته باشند. حرفهايي كه ميتواند حسن روحاني را ملتزمتر و پاسخگويياش را بيشتر كند. اگر اينطور باشد خوب است. اصولا هرچه ما را به تضارب آراء و گفتمان برساند خوب است. فقط بايد مواظب سال 1400 باشيم. سالي كه ميتواند درخت ديگري از بذر نااميدي و يأسي كه ميكاريم بيرون بيايد. بهتر است اگر در عالم واقع هم نميشود توي ذهنمان توي ماشين زمان بنشينيم و به گذشته و آينده سفر كنيم.