نيت صد و چند ساله
امير پوريا
امروز سي و يكم خرداد 1397 آقاي عزتالله انتظامي به سن 94 سالگي ميرسند. به سلامتي و مباركي، بر خلاف بسياري افراد يك يا دو نسل بعد از خود در بين فعالان عرصه هنرهاي نمايشي، ذهن و حواسشان سر جاست و مسائل ناگزير جسماني را نيز به لطف و همراهي فرزندشان مجيد انتظامي و مهر ساير اطرافيان، پشت سر ميگذارند. به كارنامه بازيگراني كه صد سالگي را پشت سر گذاشتند، نگاه ميكنم و ميبينم ارزش قدمت و دوام شان جسارتا بيش از هر فرد معمولي است. دانيل داريو كه بزرگترين بازيگر زن نسل اول سينماي فرانسه بود و در دوره سينماي مدرن اروپاي دهه 1960، كاترين دونوو را «دانيل داريوي جديد» ميخواندند، يا كرك داگلاس كه دسامبر 2017/ آذر ماه 96 يكصد و يك سالگياش را از سر گذراند، ميراث زنده صد سال نخست سينما به شمار ميآيند. نشانههاي عزيزي از تداوم و بقاي صاحب تصويرهايي از دل تاريخ تصوير كه پس از آنان نيز همچنان زنده و باقي خواهد ماند. اين لطف و نعمت بزرگي است كه صاحب تصويرها نيز همپاي خود تصويرها براي ما شيفتگان و پيگيران افسون تصوير و درام بماند و باشد؛ به هر قيمت و زحمتي.
اين كه به كارنامه آقاي انتظامي بنگريم، براي درك ارزش او و ميراثش كافي نخواهد بود. بايد اندكي از مناسبات پشت پرده و پيشنهادهاي انبوه به ايشان از اوايل دهه 1350 تا همين اواخر دهه 1380 باخبر باشيد تا همچون نگارنده بدانيد چه حجمي از اعتبار او، به كارهايي است كه حاضر به قبولشان نشده. درس بزرگ و بنياديني است كه ميگويند هنرمند فقط با انجام كار سطح بالا، ماندگار نميشود؛ بلكه با پرهيز از انجام كار دست پايين، جايگاه خود را نگه ميدارد. اين درس، مثالي برتر از ايشان ندارد. عبارت «آقاي بازيگر» كه در آغاز نام انتخابي هوشنگ گلمكاني براي كتابي متمركز بر دوران بازيگري ايشان بود و بعدها بدون ذكر منبع تكرار و تثبيت شد، همچنان و با تمامي حسادتهايي كه ديده و شنيدهايم، برازنده آقاي انتظامي است و اين به ميزان دغدغهاي كه براي كار درست كردن و كار نادرست نكردن داشته، ربط مستقيم دارد. اين يك مثال، كافي و گويا خواهد بود: زماني پيشنهاد آقاي مسعود كيميايي براي بازي به نقش رضا معروفي در فيلم «حكم»، آقاي انتظامي با آن همه سابقه متعالي، از بيم آنكه نقشش خوب از آب در نيايد، گوسفندي نذر كرد. چون از فيلمنامه و اقوال شفاهي خود آقاي كيميايي دانسته بود كه بايد در فيلم سلاح به دست گيرد و همواره حس ميكرد بابت دست و پاي كوچكش، ممكن است به دست گرفتن سلاح بر قامت او ننشيند! تصورش را بكنيد، آقاي انتظامي به عنوان نمونه مثالي اقتدار و كاريزما در تاريخ درام ما كه از جمله در «صادق كرده» (ناصر تقوايي، 1351) نيز نقش سرگروهبان داشت و مدام تفنگ به دستش بود، هنوز دلواپس ناهمگوني فيزيك خود با حمل سلاح است و از آن طرف، نوآمدهها ميپندارند هر نقشي بدون توجه به ويژگيهاي صوري و ظاهري، تنها با تكيه بر استعداد (شما بخوانيد با تكيه بر ادعا) درست در ميآيد!
ناياب شدن آن دغدغهمندي و حفظ عزت هنر نزد نوآمدگان است كه موجب ميشود بار ديگر عبور آقاي انتظامي از صد سالگي و شكستن ركورد كنوني كرك داگلاس را اصلا براي خودمان آرزو كنيم. تبريك تولد ايشان، وراي هر زادروز متعارف ديگر است. مبارك دانستن شور انساني بقا و بقاي باعزت است.