تنهاي تنهاي تنها
سيد عبدالجواد موسوي
در اين بلبشويي كه نميداني حقيقتا اوضاع از چه قرار است و آنهايي كه خواب شرحه شرحه كردن اين سرزمين را در سر ميپرورانند چه نقشه شومي براي فرداي اين مردم صبور تدارك ديدهاند حكايت مردم خوزستان حكايت ديگري است. آنها نه با دولت مشكل دارند و نه ميخواهند با زدن اين وريها آنوريها را سر كار بياورند. هشت سال غيرتمندانه از تماميت ارضي اين سرزمين دفاع كردند و حالا از بديهيترين امكاناتي كه حق طبيعي هر انساني است محرومند. واقعا ديگر به عقلم نميرسد چه بايد كرد. بارها و بارها همكارانم نوشتهاند. فيلم ساختهاند. گزارش تهيه كردهاند. اما انگار نه انگار. فكر نكنيد اين اعتراضات و سياهنماييها! فقط توسط من و امثال من انجام شده. علاوه بر ضدانقلابهايي همانند من و دوستانم، حبيب احمدزاده حزباللهي هم اين حرفها را زده. نادر طالبزاده ارزشي هم چند برنامه تلويزيوني در اين باره ساخته. اما باز هم هيچ اتفاقي نيفتاده كه نيفتاده. اين روزها مردم آبادان رسما دارند گل و لاي و لجن به جاي آب ميخورند و جالب اينكه بابت آشاميدن چنين چيزهايي پول هم پرداخت ميكنند. آيا هيچ كدام ما طاقت زيستن در چنين شرايطي را داريم؟ تصاويري كه از اعتراضات آنها پخش ميشود بيشتر آدم را شرمنده ميكند. با اينكه كارد به استخوانشان رسيده نه دشنام ميدهند ونه جايي را به آتش ميكشند. شرافتمندانه و باوقار و صبور حقشان را مطالبه ميكنند اما اين ميزان از نجابت نبايد ما را به خود بياورد؟ بالاخره بايد رگي بجنبد و غيرتي برانگيخته شود يا نه؟ درود بر شرف آن بزرگي كه گفته بود معضل خوزستان يك معضل ملي است. به نظرم تا روزي كه چنين باوري در وجود آنهايي كه بايد به وجود بيايد به وجود نيايد داستان خوزستان مدام تكرار ميشود و ما مدام مينويسيم و تا قيام قيامت دوره ميكنيم شب را و روز را و هنوز را.