• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4119 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۵ تير

راز «يك لقمه كمتر» يا «دو لپي» خوردن؟!

احمد پورنجاتي

به گمانم همه ما دست‌كم يك بار با اين پديده مواجه بوده‌ايم كه در يك ميهماني خانوادگي يا دورهمي دوستانه، به هر علت- اشتباه در پيش‌بيني ميزبان يا افزايش غير‌منتظره تعداد ميهمانان- غذا كمتر از اندازه متعارف و لازم بوده اما در پايان سفره، نه‌تنها كسي غذا نخورده نمانده بلكه گاه مقداري هم اضافه آمده است. اين روي سكه را داشته باشيد تا صحنه دوم را كه گمان مي‌كنم براي بسياري‌تان نا‌آشنا نباشد، يادآوري كنم: برخي ميهماني‌هاي پر‌و‌‌پيمان و به اصطلاح لاكچري هفت دولت كه با وجود فراواني بيش از اندازه انواع و اقسام غذاها، انگاري در همان هجوم اوليه بشقاب به دستان به ميز سلف سرويس، ناگهان همه‌چيز ته مي‌كشد. گاه طوري مي‌شود كه به برخي خجالتي‌ها و مبادي آداب‌ها، چيزي جز پلوي ساده و سالاد و ژله نمي‌رسد. طفلكي ميزبان كه نمي‌داند از اين شرمندگي چه كند! راز آن «يك لقمه كمتر» و اين «دو لپي خوردن» چيست كه در اولي كمبود به فزوني مي‌انجامد و در دومي فراواني به قحطي؟! بگذاريد اصحاب روانشناسي، رفتار اجتماعي و پژوهندگان اخلاق و تربيت، نظر مبارك‌شان را در‌اين‌باره بيان كنند اما تا آن زمان اجازه دهيد برداشت خودم را از اين دو چهره يك نقيضه يا پارادوكس (كم بودن و زياد آمدن، زياد بودن و كم آمدن) براي خواننده اين نوشته بگويم. هيچ راز عجيب و غريب و دست پنهان بركت و بي‌بركتي از عالم غيب (بخوانيد: دست عامل خارجي) در كار نيست.

تنها تفاوت دو گروه در يك چيز است: «احساس و درك متفاوت حاضران ازميزبان و ميهماني». در اولي به محض اينكه متوجه وضعيت كم و كسري ناخواسته و دستپاچگي شرمسارانه ميزبان مي‌شوند، احساس همدلي‌شان گل مي‌كند و انگاري خودشان را جاي ميزبان مي‌بينند و توسن اشتهاي آنان به مهميز مديريت خود‌انگيخته، زمام مي‌گيرد و ناخودآگاه اندازه لقمه‌ها را يكي دو سايز كوچك برمي‌دارند و دنده سنگين و آهسته‌تر حركت مي‌كنند. اما در دومي، احساس مي‌كنند اگر دير بجنبند، سرشان بي‌كلاه مي‌ماند و بهره‌اي جز منت ميهماني نخواهند برد، پس از موضع «بي‌خيال ميزبان و ديگران» بلكه «هرچه زودتر، دولپي»، گاه دو‌برابر ظرفيت گوارشي‌شان غذا بر‌مي‌دارند، تا خرخره مي‌خورند حتي به قيمت دور‌ريز!

اينكه مي‌بينيد اين روزها برخي تحليل‌ها در عين حال كه عوامل واقعي و اقتصادي وضعيت بلبشوي لجام‌گسيخته افزايش قيمت ارز و طلا و خودرو و مسكن و هر‌چه از اين دست را قبول دارند اما عامل رواني اشتهاي دولپي تقاضا را عمده مي‌كنند، ريشه در همين راز دارد. راز احساس يا عدم احساس «آگاهي از وضعيت و همدلي با ميزبان». جاي دلخوري و گلايه و ابراز شگفتي و خشم و تشر نيست. نمي‌خواهم رفتار زياده‌خواهانه دولپي‌‌خواران يورش برنده به سفره را كه دچار كم و كاستي هم شده، توجيه كنم و غسل تعميدشان بدهم. هرگز. اما سهم رفتار بي‌خيال و گاه خونسرد و تصميم‌هاي سر به توي متوليان اداره كشور و بيان لج‌درآور: «همه‌چيز امن و امان است. حباب است»، برخي از آنان را نيز نمي‌توان ناديده گرفت. اينكه يك مقام رده بالاي دولتي در واكنش به پرس و جوي رسانه‌ها، پرخاشگرانه (چيزي در اين مايه‌ها) بگويد: «چرت و پرت نگوييد. از پشت پرده خبر نداريد» نتيجه‌اي جز فراخوان به «دو‌لپي خوردن» براي عقب نيفتادن از قافله ندارد.

عاليجنابان! يك جلسه دور هم جمع شويد و اندكي درباره اين راز كه اشاره رفت با هم گفت‌و‌شنود كنيد. شايد براي كاهش شكاف اعتماد و افزايش همدلي همه با هم، سودمند باشد. رو‌راستي با مردم، معجزه مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون