اتاقهاي فكر پخش اعتراف
اسماعيل گرامي مقدم
گفتوگوي روز گذشته مديركل روابط عمومي سازمان صدا و سيما نوعي فرار رو به جلو و البته بيشتر از توضيح نوعي توجيه بود چرا كه مسوولان امر هيچ مستندي مبني بر اينكه تعداد مشخصي از مخاطبان درخواست داشتند چنين برنامهاي پخش شود تاكنون ارايه نكردهاند. وقتي سخن از مخاطبسنجي ميكنيم، بايد ابزار كافي و همچنين دانش دستيابي به چنين ارزيابي را داشتهباشيم و الگوي مورد استفاده را نيز به مردم ارايه دهيم. قطعا تعداد قليلي از مخاطبان بودند كه درخواستشان از صدا و سيما پخش اعترافات تلويزيوني چند دختر نوجوان بوده است چرا كه اكثريت به دليل عدم مقبوليت صدا وسيما اساسا به سمت رسانههاي خارجي كشيده شدهاند چه رسد به اينكه درخواست پخش چنين برنامههايي داشتهباشند و چه ميزان و ملاك و مصداقي بالاتر از اينكه مخاطبان صداوسيما در مقابل مخاطبان رسانههاي خارجي به حداقل رسيده است. اينگونه دادهها را ميتوان از دستگاههاي اطلاعاتي، امنيتي و حتي ديگر نهادها و سازمانها به سهولت استخراج كرد. اگر صدا وسيما پژوهشي انجام دهد و نمونه آماري حتي در همين تهران داشته باشد مسلما نتيجهاي عكس آنچه مديركل روابطعمومي اعلام كرده، خواهند گرفت. در شرايطي كه كشور در بحران اقتصادي غوطهور شده و ميليونها انسان با بالا رفتن افسارگسيخته قيمتها زير خط فقر مطلق رفتهاند و هر روز با فساد جديدي رو به رو هستيم نميتوان ادعا داشت كه اكثريت مخاطبان به دنبال آن هستند كه اعترافهاي يك دختر نوجوان را كه به زعم آقايان دچار ناهنجاري است بشنوند. الان مردم انتظار دارند صدا وسيما به فسادهايي اعتراف كند و از فسادهايي پرده بردارد كه امروز بيشتر اركان و دستگاههاي كشور را در بر گرفته است. روزانه در فضاي مجازي از فسادهايي پرده برداشته ميشود كه دل مردم را به درد ميآورد. انگار كشور در حالت غارت است. مردم تمايل دارند به جاي اينكه از اينگونه اعترافات در صدا و سيما ببينند به موضوعات اصلي كه زندگيشان را تحت تاثير قرار داده پرداخته شود نه به حوزه خصوصي و شخصي چند نفر كه در فضاي مجازي حضور داشتهاند. تصور من اين است كه همه اين رفتارها سازمان يافته و ناشي از اتاقهاي فكري است كه از سوي برخي جريانها رسانه ملي را مديريت ميكنند چرا كه اگر چنين برنامههايي خروجي اتاق فكرها نبود قاعدتا بايد خروجي بيش از اين و در زمينههايي چون فسادهاي اقتصادي و سياسي و عدم رعايت حقوق شهروندي و حقوق بشر نيز شاهد بوديم. به نظر ميرسد كه تمام برنامهها در يك جهت و خط فكري و با انگيزهاي خاص توليد ميشود.
تجربه نشان داده كه همواره صدا و سيما در مواقع بحران از متن به حاشيه رفته و اين حاشيهها را برجسته كرده است تا اصل ماجرا ناديده گرفته شده و به فراموشي سپرده شود. اينگونه رفتارهايي كه از سازمان صدا و سيما سر ميزند صرفا به كمرنگ شدن اعتماد عمومي هم به اين سازمان و در مرحله بعد به جريانهاي سياسي و در نهايت حاكميت ختم ميشود. چرا كه مردم احساس ميكنند اتاقهاي فكر مدام در حال تحقير آنها هستند. همين ميشود كه وقتي المانهايي از حمايت صدا وسيما از جريان يا فهرست انتخاباتي را مشاهده ميكنند كنشي اعتراضي داشته و عكس تبليغات آن عمل ميكنند. براي مثال وقتي فهرستي انتخاباتي در جهت مذموم شمردن «فهرست انگليسي» خوانده ميشود اكثريت به آن راي ميدهند.
از همين روي رسانه ملي بايد توجه كند كه نبايد به مسائلي بپردازد كه كوچكترين نقشي در زندگي اجتماعي و اقتصادي آنها ندارد. در حال حاضر مردم تشنه آگاهي رسانهاي در مورد متلاشي شدن درآمدهايشان هستند. دغدغه امروز مردم وضعيت بحرانزده اقتصاد است و حتي كساني كه اعتقادات سفت و سخت ديني دارند نسبت به پخش اعترافات چند دختر نوجوان واكنش نشان دادند و بر اين باور هستند كه اينگونه اقدامات به نوعي سوءاستفاده از دين است.