اسماعيلت را قرباني كن
عليرضا نياكان
حج در لغت به معني اراده و آهنگ است. اراده از خود فراتر رفتن و در اين راه، اولين گام، قدم نهادن در ميقات است. لباس احرام، لباس نيست، كندن لباس است و آزاد و رها شدن از قفس آزادي. از قفسي كه خود براي خود بافتهايم. لباس در باب افتعال (التباس) يعني شبهه و فريب. بايد آن را از تن درآوريم. چرا كه قرار است از خود فراتر رويم و لباس هم خود يك مانع است. لباسها چون تفاخر دارند، بايد كنده شوند. شايعترين روش فريب شيطان، غرور است. غرور هم به معناي تكبر و هم در معني فريب آمده است.
در ميقات كه وقت و محل حضور است، بايد منيت را وانهيم تا لايق شويم. منيت و غروري كه در لباس است... احرام كفن است نه لباس. «موتوا قبل ان تموتوا.»
همه متحدالشكل و به سوي يك هدف. بايد منيت را در ميقات وانهيم تا سبكبار گرديم و نماز احرام در ميقات به شكرانه سبكباري است. در آنجا حتي نبايد به آينه هم نگاه كنيم يا عطري بزنيم و... هر چه رنگي از منيت دارد، بايد بگذاريم و بگذريم كه ما از اين عالم خاكي نيستيم. آينه مظهر جمال است. بايد در آينه دل بنگريم و خدا را در آينه دل ببينيم و احساس كنيم در هر قدم از خود دور ميشويم و به او نزديكتر؛ چه اينكه عالم محضر خداست. بايد به اين يقين برسيم كه در فروتني و خشوع است كه به شكوه و جلال ميرسيم. راه پرپيچ و خمي را طي ميكنيم و اينك كعبه! مظهر شكوه، عظمت و سادگي، سنگ نشاني كه راه گم نشود.
اگر در ميقات خسي شويم، در اينجا كسي ميگرديم و آنگاه طواف و به دور دوست گشتن و اينك اين خداي مهربان و خالق زيباييها است كه تو را نظاره ميكند و فرياد لبيكت را ميشنود كه او سميع و بصير است. در طواف بايد از خود بيخود شويم، مانند پروانهاي كه بيپروا بر گرد شمع ميگردد تا عاشقانه در آتش بسوزد و عشقش را ثابت كند. اينجا خدا نزديكتر از هميشه و همه جا احساس ميشود. آنگاه در مقام ابراهيم او را ياد ميكنيم كه خدا چه سخت و سنگين امتحان و ابتلايش كرد. بايد ابراهيموار درون آتش برويم و يقين داشته باشيم كه آتش براي ما نيز همچون گلستان ميشود. سعي صفا و مروه با تاسي به هاجر است كه بايد از خود هجرت كني و تا زماني كه از خود هجرت نكني به وصال او نائل نميشوي و اين بايد با هروله باشد. تا بداني كه راه سكون و توقف نيست. تلاش است و حركت.
وقوف در عرفات و مشعر براي آگاهي و شعور است. بايد به اين آگاهي رسيد. عرفات محل شناخت است و ايمان فراتر از شناخت كه البته از رهگذر آن حاصل ميشود. بايد در شب مجهز شوي و سلاح جمع كني. ريگهايي نه درشت و نه ريز. فردا روز نبرد و پيكار است. حمله به نماد شيطان و البته شيطاني كه در درون توست. رمز رمي جمرات مبارزه با نفس و اميال دروني است. مني طولانيترين وقوف و آخرين منزل است. مني و تمنا به معني آرزوست؛ نبايد هيچ آرزويي جز خدا در دل داشته باشيم و دهم ذيحجه حج به اتمام نزديك ميشود و تنها قرباني مانده است. نماد قرباني، اسماعيل ذبيحالله است.
تو كه از مقام ابراهيم گذشتي، بايد ببيني اسماعيل تو كيست؟ مهمترين سرمايه و دارايي ابراهيم خليلالله در سن پيري فرزندش اسماعيل بود كه او را به قربانگاه برد. تو نيز بايد نيك بنگري كه اسماعيل تو كيست يا چيست؟ آنچه مورد علاقهات، است هر چه فكر و ذهنت را به خود مشغول كرده بايد قرباني شود. شايد آن چيز فرزند، همسر، پدر، مادر يا اموالت باشد. خلاصه هر چه و هر كه را بيشتر دوست داري، بايد به مسلخ بياوري شايد، اسماعيلت موقعيت اجتماعي يا علميات باشد. هيچ چيز نبايد در دلت وجود داشته باشد. تا مصداق اين بيت شاعر نگردي كه:
حتي خيال ناي اسماعيل خود را
همسايه با تصويري از خنجر نكرديم
بايد به معني واقعي كلمه سبكبار شوي تا پر بگيري و پرواز كني و تنها خدا را ببيني. اسماعيلت را قرباني كن.