صداي مخالف
مشرق احمدينژاد را با پينوشه مقايسه كرد
وبسايت مشرق در گزارشي مفصل به نقد ديدگاههاي اقتصادي و جديد احـمـدينـژاد پرداخته كه در قالب ويديوهايي با عنوان «اقتصاد به زبان ساده» منتشر ميشود. نكته جالب اين گزارش بلند آنجاست كه معتقد است احمدينژاد به يك نئوليبراليسم تبديل شده است. در ادامه نيز به سابقه نئوليبراليسم اشاره و تعمدا به سابقه پينوشه ديكتاتور شيلي نيز در اين باره اشاره ميكند.
در اين گزارش با بيان مواضع اخير احمدينژاد آمده: «بسيار مضحك و در عين حال تلخ است كه در كشور ما، هم بخش بزرگي از دولت مستقر به دنبال اجراي همهجانبه برنامههاي شكست خورده نوليبراليستي (يعني حاكميتزدايي از اقتصاد و بالطبع حوزههاي ديگر و حداقلي كردن نقش دولتهاي ملي) هستند و هم جرياني كه خود را «اپوزيسيون» دولت مستقر ميداند، در قالب «اقتصاد به زبان ساده»، اصول و مباني نوليبراليسم را به عنوان راهحل به هواداران خود عرضه ميكند! يا محمود احمدينژاد ميداند كه از چه سخن ميگويد كه بايد تاسف خورد كه چگونه كسي كه زماني دم از «عدالت» و «مستضعفين» ميزد، به دامن نوليبراليسم افتاده و يا نميداند كه دقيقا از چه سخن ميگويد كه بايد از دلسوزاني كه هنوز در حلقه اطرافيان او هستند، خواست كه دقيقا مباني اقتصادي مورد بحث را درست براي او تشريح كنند تا از اين اشتباه بزرگ بيرون بيايد.» نويسنده همچنين به نامه استعفاي آخوندي كه در آن صراحتا از مخالفتش با سياستهاي اقتصادي دولت كه در تضاد با ليبراليسم اشاره شده و معتقد است احمدينژاد با آخوندي به يك نقطه مشترك رسيدند. مشرق مينويسد: «اين طنز تلخ روزگار است كه امروز آقاي احمدينژاد با كسي كه بيشترين مخالفت را با سياستهاي اقتصادي دولت او داشته و نماد اقتصاد احمدينژاد را كه همان «مسكن مهر» است، به صراحت «مزخرف» خوانده است، همنوا شده است.» اين وبسايت همچنين با زبان كنايه به احمدينژاد ميگويد: «بايد گفت كه مثال احمدينژاد و همفكران اقتصادي او در طيف مقابل (امثال آخوندي) مثال آن آدمي است كه روز ۲۲ بهمن ماه ۵۷ قصد پيوستن به ساواك را داشت! »
عصبانيت كيهان از آخوندي: چرا خفهخون گرفته بودي؟
روزنامه كيهان در بخش خبرهاي ويژه خود به مصاحبه اخير عباس آخوندي با روزنامه دنياي اقتصاد واكنش تندي نشان داده و نوشت: «وقتي توافق و معاهده برجام، با دهنكجي مطلق رژيم امريكا و بيتفاوتي اروپا به اين نقض عهد مواجه شده، آخوندي چگونه رويش ميشود از برجامهاي ديگر و هماهنگ شدن با هنجارهاي غرب حرف بزند؟ ترجمه اين حرف او، غير از تن دادن به ديكتههاي تمامنشدني غرب است؟ در اين صورت، او نسخه قجري و پهلوي ميپيچد هر چند كه ژست روشنفكري ميگيرد.» كيهان ضمن متهم كردن آخوندي به «خفه خون گرفتن» او را به «كارچاقكني» هم متهم كرده و مينويسد: «چرا وقتي برجام پرخسارت را به ملت به عنوان دستاورد بزرگ تحميل ميكردند، نگفتند برجامها و خسارتهاي ديگر در راه است؟ و برعكس گفتند تحريمهاي مالي و بانكي در روز اجراي برجام لغو ميشود؟ آن روز چرا همين آقاي آخوندي خفه خون گرفته بود و با هواپيماهاي دروغين عكس يادگاري ميگرفت و احتمالا مشغول كارچاقكني بود؟ وقتي ظريف ميگويد حتي با الحاق به FATF هيچ تضميني براي لغو تحريمها نيست، وزير بيسواد و مستعفي براي چه دوباره در باغ سبز نشان ميدهد و مشكل اقتصاد را، عدم انعقاد برجامهاي 2 و 3 ميداند؛ جز براي فرار از پاسخگويي درباره كارنامه پرخسارت خود كه چند برابر شدن قيمت مسكن در دوره مسووليت وي، يكي از مفاد آن است؟!»
حذف عملي ولايت فقيه از نظام تصميمگيري
ياسر جبراييلي در سرمقاله روزنامه وطن امروز به انتقادها از رفتار هيات عالي نظارت مجمع تشخيص اشاره كرده و معتقد است در صورتي كه اين حق اعمال نشود «ولايت فقيه عملا از نظام سياسي حذف شده است». به نوشته اين مدير سابق خبرگزاري فارس كه حالا در تشكيلات رسانهاي آستان قدس فعال است، اتفاقا بايد بر مصوبات شوراها و همچنين دولت هم نظارت كند. اما عجيبتر اينكه هيچ اشارهاي به نظارت بر قوه قضاييه در آن ديده نميشود.
جبراييلي ضمن بيان اينكه «اين مساله بسيار مهم است كه نظارت نبايد جنبه مشورتي داشته يا به صورت موخر انجام شود. نظارت بايد جاري و موثر باشد»، مينويسد: «ليبرالها به سياق سابق خود، اراده كردهاند با شارلاتانبازي و جار و جنجال رسانهاي، هيات عالي نظارت را منفعل كرده و از عمل به وظايف شرعي و قانوني خود باز دارند. جاي تعجب است كه دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي كه درباره مسائل بسيار جزييتر و كماهميتتر براي رسانهها دستورالعمل صادر ميكند، تاكنون درباره اين هجمه سازمانيافته عليه اختيارات رهبري در قانون اساسي سكوت اختيار كرده است.
اعضاي محترم هيات عالي نظارت عنايت داشته باشند كه وظيفهاي كه به آنان تفويض شده، تعيينكننده مرز ميان جمهوري اسلامي و ليبرال - دموكراسي غربي است. اگر در مصوبات و مقررات دستگاهها، به سياستهاي كلي ترسيم شده از جانب وليفقيه بياعتنايي شود، به معني حذف عملي ولايت فقيه از نظام تصميمگيري كشور است.»