برخيز و اول بكش (64)
فصل هفتم
مبارزه مسلحانه تنها راه آزادي فلسطين است – جنگ 7 روزه
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
جنگ 6 روزه در ساعت 7:45 دقيقه صبح روز 5 ژوئن سال 1967 با حمله تمامعيار نيروي هوايي اسراييل و بمباران و نابودي دهها پايگاه هوايي دشمن شروع شد. نيروي هوايي اسراييل با اطلاعات دقيقي كه موساد و آمان طي سالها آمادهسازي براي جنگ فراهم كرده بودند، توانست در عرض چند ساعت تقريبا تمامي هواپيماهاي جنگي كه مصر، سوريه و اردن داشتند،را نابود كند. در دهم ژوئن و زماني كه جنگ تمام شد، اسراييل با اشغال قلمروها، مساحتش بيش از 300 درصد افزايش يافت. اين فتوحات شامل شبه جزيره سينا، بلنديهاي جولان، كرانه باختري و نوار غزه بود.
اين قلمروها كه بيش از يك ميليون فلسطيني در آنجا ساكن بودند و بسياري از آنها پناهندگان سال 1948 بودند، توسط همان نيروهايي فتح شده بود كه بيست سال پيش آنها را از خانهها و سرزمينشان بيرون رانده بودند. در كمتر از يك هفته، چهره خاورميانه بهطور كامل تغيير كرد.
اين جنگ ثابت كرد كه جامعه اطلاعاتي اسراييل و نيروهاي نظامياش حاكميت غيرقابل چالشي بر رقباي دولتهاي عربي خود دارند. با اينحال برخي اسراييليها معتقد بوند كه نبايد به اين پيروزي غره شد، بلكه اين فرصتي است تا يك آتشبس پايدار را اعمال كرد. سرپرست واحد تحقيقاتي آمان يك نامه فوق محرمانهاي نوشت و آن را بين رهبران دولت و ارتش توزيع كرد. اين نامه شامل هشداري مبني بر اينكه «ما نبايد مانند خودستايان باشيم و دشمن شكست خورده را تحقير كنيم و رهبران و آنها را خوار سازيم» بود. اين نامه خواهان مذاكرات فوري با دولتهاي عرب و استفاده از قلمروهاي فتح شده در يك معامله تهاتري بود – عقب كشيدن اسراييل و تاسيس يك «دولت مستقل فلسطيني» در مقابل يك قرارداد صلح نهايي، همهجانبه و مطلق. همچنين در شينبت، افراد زيادي بودند كه معتقد بودند اين يك فرصت تاريخي براي پايان دادن به نبرد ملي بين يهوديها و اعراب است. حتي جاسوس شماره يك اسراييل، ماير اميت، اين فرصت را براي پتانسيل صلح قاپيد، اما گوشهاي كر توصيههايش را نشنيدند.
جدالهاي تندي در جامعه اسراييل و نمايندگان مجلس و وزيران كابينهاش صورت گرفت – از شهروندان و رهبران يك كشوري كه بر لبه نابودي بودند و حالا به نظر يك امپراتوري شكستناپذير هستند – و چشمان همه بر اين حقيقت كور شد كه حتي پيروزي و اشغال قلمرو دشمن ميتواند يك خطر مرگبار باشد.
آميت يكي از چندين نفري بود كه اين روند جديد را در روانشناسي ملي خطرناك و عميق ميفهميد. او دو هفته بعد در دفتر خاطراتش نوشت: «آنچه اكنون دارد، روي ميدهد مايوسكننده است، يك يأس دردآور. من شديدا نسبت به اين پيروزي بيهزينه نگران و ناراحت هستم و ميترسم. زماني كه ميبينم موضوعات چگونه پيش ميروند، دستانم بيحس ميشوند و حس ناراحتكنندهاي به من دست ميدهد.»