شيريننوازي كه به لطافت ميرسيد
بابك بختياري
زماني كه ويلن اواخر سلطنت ناصرالدين شاه به ايران آمد، تمامي نسل جوان آن روز به علت نبود معلم و نبود متد جامع و صحيح نزد كمانچهنوازها ميرفتند. كمكم تاسيس مدرسه وزيري به اين سردرگميها پايان داد اما وزيري گرچه دستي در نوازندگي ويلن داشت اما ساز اصلياش تار بود. دستور ويلن ايشان مقدمهاي بر اين امر بود. از سال ١٣٠٢ به بعد رفتهرفته با ظهور ابوالحسن صبا، رضا محجوبي و حسين ياحقي 3 سبك و 3 لحن در نوازندگي ويلن ايراني به ارمغان آمد. مرحوم صبا سعي بر استواري اين ساز بر تكنيك جهاني و صحيح داشت اما حسين خان و رضا محجوبي هر دو با توجه به حسي بودن موسيقي ايراني سبكي را بنياد نهادند كه تا نامي از حسين خان ياحقي برده ميشد همه ميگفتند ويلنيستي كه بس شيرين مينوازد تا جايي كه حتي تمام جوانان آن عصر وقتي از كلاس صبا بيرون ميآمدند، خدمت حسين خان ميرسيدند تا شيوه نوازندگي آنها از خشك بودن بيرون آيد و به جذابيت شيرين بودن و ملاحت و لطافت نزديك شود. در حقيقت آن طور كه بايد و شايد با نگرش به بداههنوازي كه ركن اصلي موسيقي ايراني است سازشان در جملهپردازيها سوز و حال و شيريني پيدا كند. استاد حسين ياحقي سالها در منزلش رديفهاي پنجگانه خود را آموزش ميداد و شاگردان بنامي را تربيت كرد. بهترين شاگرد حسينخان خواهرزاده هنرمندش استاد پرويز ياحقي بود كه مكتب و شيوه نوازندگياش را از دايياش اقتباس كرده بود. استاد حسين ياحقي در ابتداي امر كمانچه مينواخت اما با گذشت زمان و افزايش تجربه دريافت، ويلن به مراتب ساز كاملتري است و جواب ذوق و استعداد منحصرش را بيشتر خواهد داد. . از جمله ابتكارات و بدعتهاي استاد حسين ياحقي در فن ويلننوازي ايراني ميتوان به نكات زير اشاره كرد: تكيه به شيوه گذشتگان، استفاده از ويبراسيونهاي لطيف و به جا، ابداع كوكهاي جديد مختلف و متنوع به خصوص كوكهاي افتاده، استفاده از پيتزيكاتو در ضربيها و چهارمضرابها، ايجاد نالههاي خاص و مالشهاي حسي، تسلط كامل به رديف قديم و نواختن گوشههاي منحصر به فرد و فراموش شده، پيوستگي و ارتباط در حفظ جملات در بداههنوازي و تدوين 5 دوره رديف.استاد حسين ياحقي سالها با بزرگاني چون رهي معيري و اسماعيل نوابصفا همدم و همنوا بود. از جمله دوستان نزديك ايشان بايد به مهدي غياثي، مرتضي محجوبي، ابوالحسن صبا، رضا محجوبي و حبيب سماعي اشاره كرد. استاد حسين ياحقي از بدو تاسيس راديو همكاري خود را با آن به عنوان سوليست و آهنگساز و رهبر اركستر آغاز كرد. از ساختههاي ايشان ميتوان به «جواني بيخبر» و «برق غم» اشاره كرد.