برخيز و اول بكش (77)
فصل هشتم
مئير داگان و تخصصش-
پايمالي حقوق بشر
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
بعدها، اسحاق پونداك گزارشي كه توسط واحد بايگاني شده بود، چنين خواند «برنامه ما تعقيب يك تروريست تحت تعقيب در الشتي(يك اردوگاه پناهندگان در غزه) بود. او به درون يكي از خانهها دويد. واحد به دنبال او وارد شد و او را در خانه كشت.» پونداك ميگويد كه او توجه يك افسر اطلاعاتي را به اين احتمال جلب كرد كه اگر چنين گزارشي به دست سازمان ملل يا صليب سرخ برسد، ميتواند يك رسوايي بينالمللي به بار بياورد. طبق گفته پونداك، آن افسر پرسيد، «خب مشكل چيست؟ گزارش را نابود كنيد.»
پونداك اين داستان را نزد شارون، فرمانده جنوبي ميبرد و زماني كه او تحقيقات بيشتر را رد ميكند، پونداك به ياد ميآورد كه به شارون گفت، «تو يك دروغگو، كلاهبردار و پست و حقير هستي.» شارون بلند شد و دستش را بلند كرد، گويي سيلي به پونداك بزند اما پونداك نترسيد. او گفت،«اگر چنين كاري انجام بدي من تو همين دفتر استخوانهايت را ميشكنم.» شارون نشست. پونداك ميگويد او سلام نظامي داد و اظهار كرد، «حالا من فهميدم كه تو يك ترسو هم هستي» و اتاق را ترك كرد.
چندين روزنامهنگار از افراد داگان كه نامشان را نگفته بودند، مطالبي را نوشته بودند كه آنها به مردم بعد از تسليم شدنشان و اينكه دستانشان را بالا برده بودند، شليك ميكردند. از يكي از اين افراد نقل شده بود كه او چند سرباز يك فلسطيني را كه ميخواست يك افسر «ايدياف» را به قتل برساند، دستگير كرده بود. يك عضو شين بت كه با آنها بود، اظهار ميداشت كه اين فرد را هرگز نميتوان به دادگاه برد چون سرويس مخفي مجبور ميشود در دادگاه اسم آن فرد نفوذي كه اطلاعاتي داده بود كه منجر به دستگيري اين فرد شده بود را ببرد. سربازان گذاشتند كه اسير «فرار» كند- سپس در حالي كه ميدويد به او شليك كردند.
يك كهنه سرباز ديگر اين واحد گفت، «اسير را از خانهاي كه او دستگير ميشد به يك كوچه تاريك جنب خانهاش بردند در آنجا يك اسلحه يا نارنجك طوري در مسير ميگذاشتند كه او را اغوا ميكرد به سمت آن برود. زماني كه او اين كار را انجام ميداد، آنها به او شليك ميكردند. گاهي اوقات آنها به او ميگفتند كه «دو دقيقه مهلت داري كه بدوي» سپس آنها به اين دليل كه او داشت فرار ميكرد به او شليك ميكردند.
يكي ديگر از رنجران سابق نارنجك گفت، زماني كه فهرست اهداف قرمز رسيد، داگان به طور يكجانبه قواعد «ايدياف» را كه به مظنونان اين اجازه را ميداد كه پيش از كشته شدن تسليم شوند، كنار گذاشت. تحت فرمان داگان، هدف قرمز هدفي است براي كشتن. داگان اين قاعده را تاييد ميكرد اما ميگفت كه اين عادلانه شده است:«تمام اتهاماتي كه به ما ميزنند كه ما گروه مرگ هستيم يا دسته قاتلان چرند است. ما تحت شرايط مبارزه عمل ميكنيم. ما و افراد تحت تعقيب، هردو، لباس غيرنظامي بر تنمان است و مسلح به همان سلاحها هستيم. از نظر من نميتوان براي يك فرد مسلح سير دستگيري را به اجرا درآورد. تقريبا تمام افراد تحت تعقيب در آن زمان مسلح بودند. هر فردي كه اسلحه حمل ميكند- چه برگردد، بدود يا فرار كند درحالي كه هنوز اسلحه دارد- به او شليك كنيد. هدف ما اين است كه او را نكشيم اما اين هم نيست كه بگذاريم عمل انتحاري انجام دهد. واضح است كه اگر ما اول به او شليك نكنيم، آنها به ما شليك ميكنند.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه.