توسعه متوازن و موزون شهري منوط به توسعه فرهنگي است
سيدچمران موسوي
توسعه شهري و فرهنگي يك چرخه تشكيل ميدهند كه همديگر را تحت تاثير قرار دهند. وقتي بحث فرهنگ مطرح ميشود به شدت متاثر از خواستههاي عمومي است. هر انسان به نسبت فضايي كه در آن زندگي ميكند و بزرگ ميشود، يكسري خواستهها و عادتهايي پيدا ميكند كه با محيط پيرامونياش هماهنگ ميشود و ويژگيهاي پيراموني بر خواستهها و عادتهايش تاثير ميگذارد و به همين مجموعه عادتها، فرهنگ گفته ميشود. عكس اين موضوع نيز حاكم است، عادات و خواستهها ميتواند بر شرايط پيراموني تاثير بگذارد و اين چرخهاي است هميشگي. توسعه متوازن و موزون شهري محدود به فعاليتهاي عمراني نيست و هيچگاه اين فعاليتها نميتواند توسعه پايدار را محقق كند. تمركز بر فعاليتهاي عمراني و رشد كالبدي شهر در مديريت شهري هميشه آزاردهنده بوده است. هميشه تاثير شگرف و بسترساز را مشاركت مردم، جامعنگري مديريت شهري و تعامل تنگاتنگ آنها به وجود ميآورد. با تقويت نهادهاي مدني، توسعه مشاركت مردم و گروههاي مرجع و متخصصان امر در فرآيند اداره و بهبود امور شهري دستيابي به توسعه متوازن شهري ميسر خواهد شد. براي تقويت كيفيت زندگي شهروندان بايد موضوعاتي مانند توسعه فرهنگي، اجتماعي را در اولويت قرار داد، دورنمايي كه براي شهرداريها ترسيم ميشود بايد حاوي مولفههاي چون؛ سازماني كارا و پيشرو در ارايه خدمات، شفاف، پاسخگو و مسووليتپذير، مشاركتجو، تسهيلگر و حامي باشد. توسعه شاخصههاي هوشمندي، مباحث استراتژيك شهري، توسعه فرهنگي و اجتماعي، توزيع متناسب خدمات شهري، محيط زيست شهري و معماري و شهرسازي از ديگر مسائل حايز اهميتي است كه بايد مورد توجه قرار گيرند. هنوز به اين باور نرسيديم كه بايد برنامهمحور باشيم و برنامه ساير مديران را مطالعه و نقاط قوت و ضعف آن را شناسايي كنيم. مسووليتپذيري و پاسخگويي در شهرداري و به باور مردمي هم شفافيت و سلامت سازماني در اين نهاد كم است. مشكل در اين است كه برخي مديران هنوز تعريف بهرهوري را نميدانند. كارايي به معناي انجام درست كارها منجر به افزايش بهرهوري ميشود، مشيهاي مديريت شهري شايسته شامل توسعه كمي و كيفي خدماترساني به شهروندان، فراهم كردن مكانيسم كاهش تخلفات اداري، توانمندسازي و مهارتآموزي نيروي انساني و توجه به رفاه و تسهيلات كاركنان است. برونسپاري فعاليتها تا حد ممكن، كاهش تصديگري، اطلاعرساني شفاف و جامع از تصميمات مديريت شهري، اصلاح نظام برنامهريزي و بودجهريزي، ايجاد ارتباط لازم با برنامههاي كلان تدوين شده از ديگر مشيهاي مديريت شهري است. در صد سال اخير در شهرسازي مدرن توسعه و بهبود پارامترهاي فرهنگي و اجتماعي را در تمام شهرهاي بزرگ دنيا و در تصميمگيري و برنامه شهرهاي خود و حتي در طراحي شهر اعمال ميكنند و اين موضوع بيانگر واقعيت پيش گفته است. آنچه امروزه در شهرهاي ايران به صورت يك عارضه وجود دارد و مهم است، تعريفي است كه از توسعه شهر داريم و در شهرهاي ما آنچه اتفاق افتاده، يك نوع رشد است و اگرتوسعهاي به سمت ارايه خدمات متناسب و مناسب با توان اقتصادي و ويژگيهاي فرهنگي محلات و كل پهنه شهر كه هركس بتواند به تناسب شرايط فيزيكي، اقتصادي، جنسيت و سن از امكانات بهرهمند شود، نرود، اين توسعه، توسعه پايدار و متوازن نيست و عملا آن چيزي كه در شهر به عنوان توسعه اجتماعي متوازن انتظار داريم به وجود نخواهد آمد. اينكه چه تعريفي از توسعه داشته باشيم، در تعريف از شهر تاثير ميگذارد و خودش يك اصل محسوب ميشود.