اولويت اول؛ توسعه فرهنگي
اسكندر مختاري
شهر تهران امروز از چند بعد حال و روز خوشي ندارد. يكي از اين وجوه ناخوشي را ميتوان در آشفتگي و نبود نظم اجتماعي آشكارا مشاهده كرد. براي نمونه ميتوان از فرهنگ رانندگي در شهر به عنوان يكي از مظاهر اين آشفتگي و نبود نظم اجتماعي ياد كرد. اگر به رفتار موتورسيكلتسواران و رانندگان خودروها دقت كنيم ميبينيم كه شمار اندكي از آنها قوانين راهنمايي و رانندگي را رعايت ميكنند و خيابانهاي ما عملا به محل نمايش بينظمي بدل شدهاند. اين آشفتگي و بينظمي در ساير وجوه زندگي شهري تهران هم بيش و كم ديده ميشود. اما مديريت شهري تهران چگونه ميتواند به اين آشفتگي سامان دهد؟
پاسخ اين است كه جز از طريق اتخاذ رويكردهاي فرهنگي اصلاح اين وضعيت ممكن نيست. اتخاذ رويكردهاي فرهنگي هم نيازمند يك نگاه كلانتر در شهرداري تهران است. در واقع مهمترين «بايد» براي شهردار جديد تهران، لزوم تغيير تعريف توسعه است. توسعه بر مبناي اقتصاد بايد به توسعه بر مبناي فرهنگ تغيير كند.
در اين رويكرد مهجوريت فرهنگ و فضاهاي فرهنگي هم بايد از بين برود. توسعه بر مبناي فرهنگ پيش از اين در برخي شهرهاي مهم دنيا تجربه شده و موفقيتآميز بوده است. براي نمونه ميتوان به شهرهاي لندن، پاريس و بارسلونا اشاره كرد كه به سمت اين نوع از توسعه حركت كردهاند. به خصوص بارسلونا يكي از نمونههاي موفق اتخاذ اين رويكرد است؛ البته وقتي من از لزوم تغيير رويكرد به توسعه سخن ميگويم مقصودم اين نيست كه بايد جلوي توسعه اقتصادي شهر گرفته شود، بلكه توسعه اقتصادي هم بايد بر مبناي توسعه فرهنگي اتفاق بيفتد. اولويت ديگري هم كه بايد در دوره جديد مديريت شهر تهران به آن توجه شود، لزوم پايش و بازنگري طرحهاي جامع و تفصيلي شهر تهران است.
هر دو طرح نشان دادهاند كه نميتوانند پاسخگوي نيازهاي متنوع و چند بعدي شهروندان در پايتخت باشند. واقعيت اين است كه شهر ما هزينه زيادي براي طرحهاي جامع و تفصيلي پرداخته است. تراكم، ازدحام و به هم ريختگي كاربريها حاصل اجراي همين طرحها است. بايد يك بار ديگر هر دوي اين طرحها مورد بازنگري و پايش قرار گيرند؛ به طوري كه رويكردهاي اشتباه آنها اصلاح شود تا شهر رفته رفته به وضعيت مطلوبتري برسد.
در كنار بازنگري اين طرحها، پايش كاربريها در مناطق مختلف شهري هم داراي اهميت فراوان است. من البته قبلا با آقاي قاليباف و آقاي حناچي اين موضوع را در ميان گذاشتهام كه شكل كنوني پراكندگي كاربريها نميتواند به نيازهاي شهروندان يك شهر 10 ميليون نفري پاسخ دهد. مثلا نميشود انتظار داشت همه نيازهاي خودرويي ساكنان پايتخت در خيابان اكباتان يا خيابان ملت ارايه شود. نميشود تمام خدمات صنف الكتريكي در خيابان لالهزار انجام شود. يا اينكه انتظار داشت تامين نيازهاي لوازم خانه صرفا از طريق مراجعه به مغازههاي جايي مثل سه راه امين حضور و خيابان ري انجام شود. تمام اين كاربريها بايد مورد پايش قرار گيرند. برخي مواقع زندگي شهر و حيات مدني آن با موانع و اختلالاتي روبهرو است كه بايد به دقت شناسايي و رفع شوند. همچنين شهرداري تهران در دوره جديد بايد به سمت صرفه جويي در هزينهها حركت كند و اتكا به ساخت و ساز بايد كم شود.
در رويكرد جديد توجه به بهبود شاخصهاي محيط زيست شهري هم اهميت دارد. تعامل با سازمانهايي كه در حوزه اداره شهر صاحب اختيار و مسووليتند هم يكي ديگر از لوازم موفقيت شهردار جديد تهران خواهد بود و در كنار همه اينها آنچه اهميت دارد لزوم مشاركت واقعي و موثر شهروندان و كارشناسان در مديريت شهري است. مديريت شهري تهران بايد بداند كه بدون مشاركت مردم و كارشناسان كاري از پيش نميرود. مديريت اين شهر بايد مشاركتپذير شود تا بتوان به آينده آن اميدوار بود.