دعوت به ضيافت باشكوه موسيقي
هنگامه قاضياني
باران ميآيد، باران زيباي آبان ماه. در تالار وحدت روي صندلي مينشينم، اما هنوز صداي باران در گوشم نتهاي خود را مينوازد. امشب آمدهام به احترام مردي زاده هزارهها، هنرمندي كه ايران برايش مادري است كه احترام به او را در موسيقي و رهبريهايش ميتوان بو كشيد و ديد. زاده هنر است و عاشق و فضيلتهاي انساني را دانه به دانه در نخ تسبيح زمان انداخته تا نام موسيقي و نام ايران را شكوه بخشد. مردم قدرشناس و فرهنگدوست كه كم هم نيستند با شوق و احترام باران خورده و منتظر بر صندليهاي تالار نشستهاند. شهرداد روحاني ميآيد بيغرور و مثل هميشه سبكبال از درك متعالي تواضع در پيشگاه مردم و سازها و نوازندگان عزيز اركستر سمفونيك. معجزه موسيقي با قطعه بيمثال «ني نوا» آغاز ميشود، نفسهايم حبس ميشوند. رهبر اركستر قطعه «نينوا» را گويي همچون خود حسين عليزاده زندگي كرده است. نوازندگان هركدام فرشتگانند كه دستهايشان روي سازها همان صداي بال فرشتگان است. قطعههاي زيبايي نواخته ميشود و بعد هر قطعه مردم عزيزمان به احترام شهرداد روحاني ميايستند. نشسته دست نميزنند. مردم قدر شناسند و آگاه. ساعت يازده و نيم شب است. اما مردم ميايستند و باز آنقدر دست ميزنند كه آخرين قطعه نيز با تمام انرژي و عشق ساعات اوليه نواخته ميشود. قطعه «فرياد تهي» كه او براي عزيزاني نوشته كه در جنگي كه به ما تحميل شد، نواخته ميشود. ميگويد: «آن عزيزان نگذاشتند يك وجب از خاك ايران از دست برود». قطعه نواخته ميشود اشكهايم باران ميشود. ساعت 11:45 دقيقه است مردم هنوز ميخواهند بمانند كه شهرداد روحاني رو به مردم همان لبخند مهربان و صلحجويانه هميشه خود را ميزند و ميگويد ديگر دير است وقت خواب است و لبخند را به قلب مردم هديه ميكند. ميگويد با حمايت شما اركستر سمفونيك تهران به راهش ادامه ميدهد. ميان عطر گلها و تشويق مردم تالار وحدت شب باشكوه و سرزنده ديگري را پشت سر ميگذارد. مايسترو عزيز ما آقاي شهرداد روحاني ملت ايران فرق هنر بيعشق را از عاشقيت تمام متوجه ميشوند. ملت ايران خوب ميدانند كه شما تا چه اندازه براي مردم و موسيقي و فرهنگ و هنر و روشن نگاه داشتن آتش عشق موسيقي رنجها را به ضيافت باشكوه زندگي دعوت كرديد. بمانيد براي آبروي هنر و فرهنگ ايران زمين و مردم خوبمان.