زلزله، فقر و خشونت
فاضل الياسي
در يك سال گذشته مناطق زلزلهزده كرمانشاه شاهد بيشتر از 6 هزار زلزله و پسلرزه بوده و هست كه اخيرا گسل جوان و جديد ديگري نيز در آن فعال شد.
اما تبعات و آسيبهاي زلزله 21 آبان سال گذشته در مناطقي از استان كرمانشاه صرفا حاصل گسلها و شكافهاي زير زمين نبود بلكه ناشي از تبعات آوارگي، گسستها، تبعيض، نابرابري اجتماعي، فقر، بيكاري، طردشدگي، مرزنشيني و... در اين مناطق بود.
حاصل ناكارآمدي نهادها و سازمانهاي مرتبط به امور آموزش، توانمندسازي، تابآوري اجتماعي، خودمراقبتي و مديريت بلايا و بحران بود اكنون نيز مسائل رواني و اجتماعي در سايه آمارسازيها مغفول مانده و تمام توجه فقط به بعد بازسازي فيزيكي، كالبدي و آجر و آهن است و گسل روح و روان روز به روز در حال فعالتر شدن است.
زلزله كرمانشاه فقط خانهها را تخريب نكرد بلكه تمام زندگي اجتماعي افراد بازمانده را تحت تاثير خود قرار داد، حدود 100درصد افراد اين مناطق دچار مشكلات رواني شدهاند، افزايش خشونت در كمپها، خشونت عليه كودكان، بيانگيزه بودن در برابر مسووليتهاي خانواده و مسووليتهاي اجتماعي، هنجارشكني، خشونت عليه كودكان و زنان، شب ادراري كودكان، لكنت زبان، ضعف فرهنگ كار، نا اميد از زندگي و آينده، رها شدگي كودكان، سالمند آزاري، طلاق، افسردگي، كاهش آستانه تحمل، مواردي از خودكشي و.... حاصل استرس و اضطراب شديد و فوبياي پس از زلزله است.
سوال اينجاست كه چرا نهادهاي مرتبط به مسائل اجتماعي و سايكولوژي اين مناطق از جمله وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش، نهادهاي دانشگاهي و علمي(غير از دانشگاه تهران) هيچ اقدام منظم و سيستماتيكي براي كاهش يا جلوگيري از تبعات اجتماعي و رواني اين مناطق انجام ندادند؟ و اگر هم حضور داشتهاند مقطعي، گذرا و سطحي يا در حد غربالگري و آمارسازي بوده است.
آنچه مسلم است براي ساخت خانهها زمان زيادي لازم نيست، براي ساخت اجتماعي و سايكولوژي اين افراد بيشتر از 20 سال كار تخصصي، آموزش، مشاوره و... لازم و ضروري است. در جريان اين زلزله اغلب واحدهاي تعميري كه مردم مجددا در آن ساكن شده بودند، آسيب ديد و خانوادهها اجبارا به كمپها پناه آوردند كه خود اين مساله بار ديگر روح و روان مردم را هزار تكه كرد. پيشبينيها و پيشگوييهاي افراد غيرمتخصص در حوزه زلزله و اخيرا صحبتهاي ضد و نقيض و پيشگويي خود متخصصان امر زلزله نيز به نابساماني وضعيت افزوده است. در عين حال با افزايش بعضا چند صد برابري قيمت مصالح و... در مناطق زلزلهزده سبب ركود و كند شدن امر بازسازي در اين مناطق شده است و مردم عملا يا از ترس زلزلهاي ديگر و يا به دليل فقدان توان مالي و عدم كفايت وامها دست نگه داشتهاند. هزاران خانوار فقط در شهر سرپل ذهاب در كانكس زندگي ميكنند، خانوادهايي كه مستاجر بودند و يا مالك واحد تخريبي بودند جزو اين كانكسنشينان هستند، آن دسته از روستايياني هم كه خانهشان تكميل شده است به دليل ترس از زلزله، شايعه هارپ و مشكلات روانشناختي در كانكس زندگي ميكنند و به اين ترتيب آسيبهاي اجتماعي زير پوست شهر هر روز بزرگتر ميشود.
آسيبهايي كه ميتوان آنها را به مسائل اجتماعي، مسائل مديريتي، مسائل فرهنگي، مسائل اقتصادي، مسائل سايكولوژي، مسائل بهداشتي و سلامتي تقسيم كرد و در نمونههايي گفت:«خشونت عليه كودكان بسيار زياد است و 82 درصد كودكان مورد مصاحبه ما مورد ضرب و شتم والدين يا اطرافيان واقع شدهاند»، « زنان در شرايط بسيار سختي زندگي را سپري ميكنند»، «انگيزه ادامه تحصيل بسيار پايين است. ترس و فوبياي زلزله و پسلرزهها، تغيير ناگهاني سبك زندگي، فقدان آرامش، فقدان امكانات و توان مالي، وضعيت نابساماني كمي و كيفي مدارس و... فاكتورهايي هستند كه در كاهش انگيزه تحصيلي تاثيرگذار بودند»، «فقر چندين برابر شده است. افراد اين مناطق به طرفهالعيني تمام دار و ندار خود را از دست دادند، آنچه مايه آرامش بود بر سرشان آوار شد و اكنون روز به روز ميزان بدهيشان به دولت بيشتر و بيشتر ميشود»، «اعتياد و توزيع مواد مخدر بسيار بالا رفته است»، «سرقت به يك امر روزمره تبديل شده است»، «افزايش خشونت به تهديدي براي كل افراد مناطق زلزلهزده كرمانشاه درآمده»، «بيماري رواني، يأس از زندگي و نااميدي نسبت به آينده روزبهروز افزايش پيدا كرده»، «تحولات و مسائل پسازلزله، افراد مناطق زلزلهزده كرمانشاه را دچار تاخر فرهنگي كرده است»، «طلاق به شدت افزايش پيدا كرده است» و... و در يك كلام ما شاهد نابساماني اجتماعي- رواني در مناطق زلزلهزده هستيم.
جامعهشناس و امدادگر زلزلهزدگان كرمانشاه