• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4261 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۹ آذر

بين پاييز و زمستان

ميثم بهاران

عصرِ اين هفته پر از جمعه‌ بي‌جان شده بود

عشق در مرزِ رسيدن به تو كتمان شده بود

آمدم از تو بخواهم نروي، صبر آمد!

قدمِ خيرِ خودت راهي ميدان شده بود

روي پيشاني داغم بنويسيد بلند

سرنوشتي كه اسيرِ تهِ فنجان شده بود

از صداي نفسِ پنجره مي‌شد فهميد

بين پاييز و زمستان بِده بِستان شده بود

 

اين منم! سلسله گيسوي پريشانِ خودت

اوي او بودم و بعد از همه ايشانِ خودت

روبروي منِ ديوار به ديوارِ سكوت

آخرين پنجره هم باشد از آنِ خودت

پشتِ مهماني يلداي تنت رفتي كه

پاي من را بكشاني به زمستانِ خودت

رفتنت شنبه پُر حادثه! اما... اما...

بگذر از كوچه‌ من بعدِ خيابان خودت

 

پشتِ پنهان شدنت خاطره‌اي جان نگرفت

آسمان بعدِ غروبت سر و سامان نگرفت

دست بردم به دعا بلكه بباري بر من

تيرِ برخاسته از چِله كماكان نگرفت

آمدي بر سرم و در دلِ اين آمد و شد

ماندنت سخت شد و رفتنت آسان نگرفت

كار اين بغض گره خورد از آنجايي كه

عشق، اندازه‌ من از تو گريبان نگرفت

فصلي آغاز شد از قصه كه تنهايي بود

فصلي آغاز شد از قصه كه پايان نگرفت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون