• 1404 پنج‌شنبه 1 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4275 -
  • 1397 يکشنبه 16 دي

عراقچي به كابل رفت

دو ساعت مذاكره امنيتي- سياسي در ارگ رياست‌ جمهوري

سارا معصومي

رابطه ميان ايران و افغانستان روندي صعودي را تجربه مي‌كند. رفت‌وآمدها از تهران به كابل و بالعكس هم رونق بيشتري يافته و هم چهره‌هاي متنوع‌تري را به خود مي‌بيند. اگر تا پيش از اين همكاري‌هاي اقتصادي و مشورت‌هاي سياسي همه آن چيزي بود كه ناظر بيروني از رابطه تهران و كابل احساس مي‌كرد، امروز دو طرف با آشكارسازي همكاري‌هاي اطلاعاتي و امنيتي، فصل جديدي از روابط ميان دو همسايه را پيش ‌مي‌برند. حضور نيروهاي خارجي به خصوص امريكايي در افغانستان در قريب به دو دهه گذشته طبيعتا بر جنس همكاري ميان ايران و افغانستان تاثيرگذار بوده و به نوعي نقش سرعت‌گير در نزديكي كابل به تهران را ايفا كرده است. در دو سال گذشته كه دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا سكان قدرت در اين كشور را در دست گرفته، ابهام در سياست‌هاي وي در قبال افغانستان و البته پاكستان منجر به نزديك شدن بيشتر كابل به بازيگران منطقه‌اي و همسايگان افغانستان شد. همزمان حضور نيروهاي داعش در افغانستان و به صدا درآمدن زنگ خطر امنيتي در اين كشور در نتيجه اين حضور، افغانستان را به اين نتيجه رسانده كه اگر قرار بر ريشه‌كني يا حداقل تضعيف جريان داعش در اين كشور باشد، اين كار در سايه همكاري با كشورهاي منطقه‌اي مانند ايران ممكن خواهد بود، درست مانند سناريويي كه در سوريه و عراق رخ داد و امروز هيچ‌كس نمي‌تواند منكر نقش حياتي ايران در دفع خطر داعش در اين دو كشور باشد. جدا از ابهام در سياست‌هاي امريكاي ترامپ در قبال ايران و افزايش خطر داعش مساله ديگري كه افغانستان را به سمت توسعه رابطه با بازيگران منطقه‌اي از جمله پاكستان، هند، روسيه و ايران برده مساله افزايش توان نظامي طالبان است. در همين راستا شاهد هستيم كه چند دور مذاكره ميان طالبان با نمايندگاني از امريكا، عربستان، امارات و پاكستان در قريب به دو سال گذشته صورت گرفته و هفته گذشته تهران نيز براي نخستين ‌بار به شكل رسمي ميزبان هياتي از طالبان بود.

 

عراقچي، چهره جديد در رايزني‌هاي سياسي و امنيتي تهران - كابل

سيدعباس عراقچي، معاون سياسي وزير خارجه در 6 ماه اخير به چهره‌اي تازه‌وارد در رايزني‌هاي تهران و كابل تبديل شده است. با توجه به تغيير ساختار وزارت خارجه و حذف معاونت‌هاي منطقه‌اي، بررسي و پيشبرد رابطه دوجانبه ايران با ساير كشورها ذيل مسووليت‌هاي معاون سياسي تعريف شده لذا ما شاهد ورود جدي‌تر عراقچي به رايزني‌هاي متفاوت امنيتي، سياسي و اقتصادي ميان ايران و افغانستان هستيم. عباس عراقچي صبح روز گذشته براي دومين بار در كمتر از 3 ماه گذشته با سفر به كابل با مقام‌هاي متعدد سياسي در پايتخت افغانستان ديدار كرد. نخستين ميزبان معاون سياسي وزير خارجه، اشرف غني رييس‌جمهور افغانستان بود. گفته مي‌شود كه ديدار عراقچي با اشرف غني در ارگ رياست‌جمهوري افغانستان قريب به دو ساعت طول كشيد.

 

گزارش عراقچي به دولت افغانستان

درباره رايزني با طالبان

در حالي كه رسانه‌هاي ايراني نوشتند، بررسي سند جامع همكاري‌هاي دو كشور، مذاكرات صلح افغانستان و پيگيري كاري كميته‌هاي پنج گانه از جمله موضوعات اساسي هستند كه عراقچي در سفر به كابل به رايزني درباره آن پرداخت اما رسانه‌هاي افغان از جمله «طلوع» به نقل از بيانيه دفتر رياست‌جمهوري افغانستان اعلام كردند كه در اين ديدار درباره «اهميت مناسبات همه جانبه دولت با دولت، پروسه صلح به رهبري و مالكيت افغان‌ها و چگونگي استفاده بهتر از بندر «چابهار» گفت‌وگو شد. نگاهي به گزارش رسانه‌هاي افغان درباره سفر روز گذشته عراقچي به كابل نشان مي‌دهد كه عمده آنها ترجيح داده‌اند ميان اين ديدار و رايزني هفته ‌گذشته معاون سياسي وزير خارجه با هياتي از طالبان در تهران ارتباط ايجاد كنند. به عنوان نمونه، «طلوع نيوز» در اين باره نوشت: عراقچي در باره ديدار اخيرش با طالبان در تهران به رييس‌جمهور غني گزارش داده و از تعهد دولت ايران به اصل رهبري و مالكيت حكومت افغانستان در تداوم پروسه صلح سخن گفته است. بيانيه رياست‌جمهوري افغانستان مي‌گويد كه در اين ديدار تأكيد شده كه كارها با هماهنگي بيشتر ميان ايران و افغانستان صورت گيرد.

عراقچي در مدت زمان حضور در كابل با ادريس زمان، معاون وزارت خارجه و عبدالله عبدالله، رييس اجرايي دولت هم ديدار كرد. معاون سياسي وزير خارجه در حالي روز گذشته به كابل سفر كرد كه پايتخت افغانستان 10 روز پيش ميزبان دريابان «علي شمخاني» دبير شوراي امنيت ملي كشورمان بود كه در صدر هياتي سياسي- امنيتي به اين كشور سفر كرده بودند.

 

تلاش ايران و افغانستان براي تثبيت پيشرفت‌ها

پس از سفر شمخاني به كابل و سفر هياتي از طالبان به تهران براي انجام رايزني‌هاي امنيتي و سياسي، مساله دليل مذاكره ايران با طالبان در رسانه‌هاي منطقه‌اي به يكي از سرفصل‌هاي اصلي براي تحليل تبديل شد. براي درك چرايي اين مساله بايد توجه كرد كه در حال حاضر قريب به 56 درصد از زمين‌هاي افغانستان در اختيار و كنترل دولت و قريب به 26 درصد حوزه جنگ به حساب مي‌آيد كه عمده اين رقم در اختيار طالبان است. هر چند كه مناسبات ايران و افغانستان در طول 4 سال گذشته از عمر دولت وحدت ملي با فراز و فرودهايي همراه بوده اما مي‌توان گفت كه اين رابطه با وجود پيچدگي‌هاي خاصي كه وجود دارد اما درحال طي سير صعودي است. در حال حاضر دولت‌ها در ايران و افغانستان هر دو تلاش مي‌كنند، پيشرفت‌هاي انجام شده در روابط دو كشور را به يك نقطه پايدار برسانند.

دولت‌ها در ايران و افغانستان براي مشخص كردن مسير پيش رو و توافق‌هاي متعدد 5 كميته شامل: 1- آب و محيط زيست 2- دفاعي و امنيتي 3- ترانزيت و اقتصاد 4- آموزش و فرهنگ 5- امور مهاجرين تشكيل داده‌اند. براساس اطلاعات منتشر شده دو طرف در
3 كميته آب، آموزش و مهاجرين به توافق‌هاي نهايي دست پيدا كرده‌اند و كار در دو كميته دفاعي و امنيتي و ترانزيت و اقتصادي در مراحل پاياني قرار دارد. در شرايطي كه كار هر 5 كميته پايان پيدا كند، سند جامع همكاري‌هاي دو كشور ايران و افغانستان براي امضا آماده‌ خواهد شد.

هر چند كه هيات‌هاي مذاكره‌كننده ايران و افغانستان تلاش بسياري را براي به فرجام رساندن رايزني‌ها در هر كدام از اين 5 كميته به كار گرفته‌اند اما توسعه رابطه ميان دو كشور معطل تعيين تكليف اين كميته‌ها نمانده و تهران و كابل در حال تنوع‌بخشي به رابطه هستند. به عنوان نمونه ما اخيرا شاهد سفر مقام‌هاي امنيتي و اطلاعاتي دو كشور به تهران و كابل بوده‌ايم و گفته مي‌شود كه توافق‌هايي نيز در اين سفرها حاصل شده است. بسياري از كارشناسان مي‌گويند، امنيت مهم‌ترين حوزه تعامل‌هاي دو طرف به خصوص از طرف دولت افغانستان است.

 

كابل و دريافت معافيت تحريمي از امريكا

در حالي كه تهران و كابل تلاش مي‌كنند تراز رابطه تجاري دوجانبه را افزايش دهند، بازگشت تحريم‌هاي هسته‌اي امريكا و سخت شدن رابطه بانكي ميان ايران و ساير كشورها مي‌توانست در اين مسير تعلل‌هايي ايجاد كند كه به نظر مي‌رسد با تدبير كابل اين مساله در مقطع كنوني تا حدودي حل و فصل شده است. گفته مي‌شود كه افغانستان توانسته در نتيجه رايزني‌هاي حقوقي در واشنگتن معافيت‌هاي تحريمي براي كار با ايران دريافت كند كه مهم‌ترين حوزه‌هاي مشمول اين معافيت حوزه تجارت و انرژي به خصوص كار در پروژه مشترك بندر چابهار است. بر همين اساس به نظر مي‌رسد يكي از مسائلي كه در ديدار روز شنبه معاون سياسي وزير خارجه با مقا‌م‌هاي افغانستان مورد بحث قرار گرفت چند و چون ادامه همكاري‌هاي تجاري و اقتصادي ميان دو كشور در سايه اين معافيت‌هاي تحريمي بود. به نظر مي‌رسد كه افغانستان به منظور پرهيز از وابستگي صرف به پاكستان براي واردات تلاش بسياري براي دريافت معافيت تحريمي از امريكا كرده و در همين راستا با استخدام دو شركت حقوقي در واشنگتن تلاش مي‌كند در چارچوب موازين حقوقي رابطه تجاري و همكاري‌هاي اقتصادي با تهران را به گونه‌اي كه از تحريم‌هاي امريكا آسيب نبيند، ادامه بدهد. ايران در حال حاضر نخستين شريك تجاري افغانستان است به گونه‌اي كه سال گذشته صادرات ايران به افغانستان به 2.8 ميليارد دلار رسيد و ارزيابي براساس آمارهاي 6 ماهه اول سال اين است كه تا پايان سال جاري اين رقم بايد به بالاي 3 ميليارد دلار برسد. واردات ايران از افغانستان سال گذشته 20 ميليون دلار بوده كه گوياي عدم توازن بسيار فاحشي است و البته يكي از سوژه‌هاي رايزني معاون سياسي وزير خارجه با مقام‌هاي افغان در چند ماه اخير همين موضوع نزديك كردن رقم واردات و صادرات دو كشور بوده است. عبدالله عبدالله در ديدار روز گذشته با عراقچي بر تلاش براي توسعه رابطه اقتصادي ميان دو كشور تاكيد كرده بود.

 

پرونده پرحادثه صلح

سفر علي شمخاني به افغانستان، حضور هيات طالبان در ايران و پس از آن رايزني‌هاي روز گذشته عراقچي در كابل همگي در بازه زماني دو هفته گذشته كه دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا اعلام كرده نيروهاي امريكايي را از افغانستان خارج مي‌كند، صورت گرفته است. هر چند رابطه ايران و افغانستان مستقل از امريكا در سال‌هاي اخير ادامه داشته اما به هر حال نمي‌توان از فاكتور حضور نظامي و سياسي امريكا در افغانستان و تاثير آن بر رابطه با تهران ساده عبور كرد. هنوز نظر ترامپ درباره آماده شدن امريكا براي خارج كردن سربازان امريكايي از افغانستان در حد ايده‌پردازي بوده و در ميدان عمل دستوري براي تحقق آن صادر نشده اما به هر حال هم كابل و هم بازيگران منطقه‌اي تلاش مي‌كنند خود را براي تحقق چنين سناريويي آماده كنند.

نكته‌اي كه بايد به آن توجه داشت، اين است كه در طول تاريخ معاصر رابطه امريكا با افغانستان همواره حضور و دخالت امريكا در اين كشور حضوري واكنشي بوده و مسائلي چون تجاوز شوروي سابق به افغانستان يا حادثه 11 سپتامبر 2001 باعث شده پاي امريكا به افغانستان كشيده شود در نتيجه مي‌توان گفت كه حضور نظامي امريكا در افغانستان هيچگاه انتخاب واشنگتن نبوده است.

مساله ديگري كه بايد به آن توجه داشت، اين است كه در دولت جورج بوش شعار اصلي مبارزه با تروريسم در افغانستان بود اما در دوره باراك اوباما اين نگاه كمرنگ‌تر شد و مشاوران اوباما به وي درباره اينكه بايد دير يا زود موجوديتي به نام طالبان را در افغانستان به رسميت شناخت و براي رسيدن به صلح با آن وارد گفت‌وگو شد، مشاوره مي‌دادند. به همين دليل مساله بازگشايي دفتر طالبان در دوحه قطر در دولت اوباما مطرح و اجرايي شد. در دوره ترامپ كار مقداري جلوتر رفته و تلاش مي‌شود، طالبان به عنوان يك موجوديت سياسي جذب ساختار شود. اگر نگاهي به پرونده افغانستان در 3 دولت اخير امريكا بيندازيم، مي‌بينيم كه واشنگتن هيچگاه برنامه دقيق از پيش تعيين ‌شده‌اي براي اين كشور نداشته است. درحال حاضر نيز زلماي خليل‌زاد به عنوان نماينده ويژه در اين پرونده تلاش مي‌كند كه پروژه صلح را پيش ببرد اما دو خلأ در اين روند قابل لمس است: نخست آنكه مقصد نهايي اين پروژه كجاست؟ و دوم آنكه نقشه راهي كه مي‌تواند مقصد نهايي را براي طرفين قابل دسترس كند، چيست؟

هر چند كه مذاكرات خليل‌زاد از چند ماه پيش آغاز شده و همچنان هم ادامه دارد اما آنچه از مختصات وضعيت نيروهاي امريكايي در افغانستان برمي‌آيد، اين است كه امريكاي ترامپ در افغانستان نيز مانند ساير پرونده‌ها، برنامه دقيق از قبل تعيين شده‌اي ندارد. بر همين اساس مي‌توان گفت كه سياست ترامپ در قبال افغانستان داراي اشتباهاتي است كه اگر در مرور زمان اصلاح نشود، مي‌تواند وضعيت امنيتي و سياسي در افغانستان را از امروز هم بدتر كند.

برخي از كارشناسان مسائل افغانستان نخستين اشتباه را عجله در پيگيري روند صلح در افغانستان در سايه گفت‌وگو با طالبان مي‌دانند. حضور نظامي امريكا در افغانستان 17 ساله شده و در تمام اين سال‌ها يكي از محدوديت‌هاي امريكا براي بررسي مساله خروج كامل يا چند مرحله‌اي از افغانستان تاثيري بوده كه اعلام اين مساله مي‌تواند بر وضعيت طالبان در اين كشور بگذارد. تجربه ثابت كرده كه نيروهاي طالبان هر گاه عجز دولت يا خستگي نيروهاي خارجي از ادامه روند مبارزه را احساس كرده‌اند از ميز مذاكره فاصله گرفته يا در مسير مذاكره كارشكني كرده‌اند. علاوه بر اين تعجيل در پيگيري روند صلح مساله ديگري كه كار دولت در كابل را سخت كرده، اظهارات دو هفته قبل دونالد ترامپ بود كه به صراحت گفت ما خارج كردن نيمي از نيروهاي امريكايي از افغانستان را بررسي مي‌كنيم.

همزمان تنش ميان كابل و واشنگتن هر چند چندان رسانه‌اي نمي‌شود اما افزايش پيدا كرده است. به گزارش برخي منابع آگاه، دولت ترامپ آن‌ طور كه بايد و شايد به شكل ريز دولت مركزي در كابل را در جريان مذاكرات خليل‌زاد با طالبان قرار نداده است. همزمان دونالد ترامپ روز چهارشنبه در نشست كابينه با لحني تحقيرآميز ادعا كرد كه شوروي سابق حق داشته براي مبارزه با تروريسم به افغانستان حمله كند. ادعايي كه انتقاد ارگ رياست‌جمهوري افغانستان را به دنبال داشت.

 

مذاكره افغان با افغان، سياست مطلوب ايران

اين اشتباهات امريكا در بحث پيگيري روند صلح باعث شده احتمال موفقيت رايزني‌هاي خليل‌زاد با طالبان كاهش پيدا كند و همزمان ساير بازيگران منطقه‌اي مانند روسيه، پاكستان و ايران احساس كنند، مي‌توانند مسير صلح در افغانستان را به گونه بهتري مديريت كرده يا حداقل تسريع كنند. هر چند كه تيتر بسياري از رسانه‌هاي بين‌المللي در 10 روز گذشته پيرامون مذاكره رسمي تهران با طالبان افغانستان اينگونه القا مي‌كند كه ايران مسير رقابتي را با امريكا يا ساير كشورهاي حاضر در حلقه نشست ابوظبي آغاز كرده اما تهران در افغانستان نيز مانند پرونده سوريه يا يمن خواهان مذاكرات مستقيم دو طرف داخلي است. سياست ايران در افغانستان حمايت از هر توافقي است كه ميان طالبان و دولت مركزي حاصل شود. ايران مذاكرات ساير كشورها با طالبان به گونه‌اي كه گويا دولت مركزي در كابل از قدرت خاصي برخوردار نيست را مردود مي‌داند. بر همين اساس سياست تهران، محور بودن دولت مركزي افغانستان در هر مذاكره‌اي است و از آنجا كه مي‌داند دور كردن دولت از ميز مذاكره مي‌تواند خلأ قدرت را در افغانستان ايجاد كند، تمام تلاش خود را بر متقاعد كردن دو طرف براي مذاكره مستقيم متمركز كرده است. تجربه كشورهاي منطقه ثابت كرده كه خلأ قدرت مي‌تواند خطرناك‌ترين اتفاقي باشد كه در دوره حكومت‌هاي موقت رخ مي‌دهد. بر همين اساس ايران خود يا هر كشور ديگري كه با طالبان در تماس يا گفت‌وگو هستند را تسهيلگر مي‌داند و نه طرف اصلي مذاكرات. يكي ديگر از سياست‌هاي پيشنهادي ايران در افغانستان اين است وضعيت موجود سياسي كه با همه كاستي‌ها به هر حال از شكل و شمايل مشخصي برخوردار است را به اميد وضعيتي كه چند و چون آن مبهم است و مي‌تواند عنوان حكومت موقت را داشته باشد نبايد بر هم زد. در چنين شرايطي مي‌توان گفت آنچه در رسانه‌هاي متفاوت درباره مذاكره ايران با طالبان افغانستان مطرح مي‌شود بيشتر ماهيت ميانجي‌گري ميان دولت و اين گروه را دارد. بر اين اساس تماس ايران با طالبان از لايه امنيتي به لايه سياسي آمده است كه همين مساله مي‌تواند امكان مديريت رفتار طالبان را براي تهران افزايش دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون