دولت چگونه ميتواند از دلواپسي دلواپسان در پاي ميز مذاكره استفاده كند؟
همكاري با جناحها براي پيروزي هستهاي
مجتبي حسيني/ گره كوري كه بر پرونده هستهاي ايران افتاده بود حالا با بازگشت تحرك به ديپلماسي در حال باز شدن است. اين تحقق همان وعدهاي است كه حسن روحاني در كارزار انتخابات رياستجمهوري روي آن پافشاري ميكرد. هرچند گامهاي ديگري براي عبور كامل از تحريمها باقي مانده است اما گامهاي اصلي براي تحقق اين مهم از سوي ديپلماتهاي عملگرا برداشته شده است. ديگر ميدانيم كه ميتوان با ديپلماسي عقلا، بنبستشكني كرد و منافع ملي را از محاصره تهديدها و تحديدها خارج كرد. بيش از 400 ساعت مذاكره وزير امورخارجه و معاونانش با همتايان 1+5 در هشت دورهاي كه مذاكرات طي 18 ماه گذشته دنبال شده بيترديد نشان و نشانهاي از جنگ تمامعيار بين واژههاي حقوقي و سياسي براي بازگرداندن آرامش و آسايش به چشمها و دلهاي نگران ايرانيان است. اگرچه اعلام راهبرد برد- برد از سوي حسن روحاني براي حل پرونده هستهاي با واكنشهاي متفاوت مخالفان و موافقان روبهرو شد و كار به مناظره مستقيم و غيرمستقيم گروههاي سياسي كشور انجاميد اما در اين ميان كمتر سياستمداري از دو جناح سياسي اصلي كشور است كه نتواند به اين مساله اعتراف كند كه براي رفع تهديد دشمن و تامين منافع ملي و عمومي جامعه نياز به انسجام، وحدت، ائتلاف و اتحاد است. اينجاست كه تفاوت اعتقادات و ديدگاههاي جناحها در سياست داخلي ديگر در سياست خارجي و بر سر پروندهاي ملي وجود خارجي و جايگاهي نخواهد داشت. چه آنكه اصلاحطلبي- اصولگرايي در سياست داخلي جاي خود را به عملگرايي –اصولگرايي ميدهد. پارادايم فكري سياستمداران درجه يك اصولگرا در عرصه سياست خارجي با خاستگاه و خواستگاهشان در سياست داخلي متفاوت است. تعامل با دنيا نيز در منظومه فكري و بينشي اصلاحطلبان همواره موقعيت ممتاز داشته است. از اين رو اصلاحطلبان و اصولگرايان در بزنگاههايي كه ايران به هر دليلي با بحران سياست خارجي مواجه ميشوند با ادراكي صحيح و دقيق از اركان منافع ملي و تهديدات آن، پراگماتيستهايي ناب ميشوند.
مديران حاضر در اتاق فكر تدوين استراتژي امنيت ملي و سياست خارجي كشور امروز اصولگرايانه ميانديشند و عملگرايانه عمل ميكنند تا با دست فرمان عقلانيت بتوانند نهتنها منافع ملي را از گردنه سخت و صعب بحرانها عبور دهند كه بتوانند به تكليف خود در بازگرداندن رفاه و آسايش به تودههاي اجتماعي، عمل كنند.
همه ميدانند كه مساله اصلي امروز كشور سياست خارجي است و رسيدن به راهي كه پايانش، «حل تجادل» ميان «تعامل و تقابل» با خارجيهاست. همين است كه هرچقدر سياست داخلي اين سالها كالبدي نيمهجان دارد اما سياست خارجي، خوني تازه در اين كالبد نيمهجان بوده است.
فرمان ماشين سياست خارجي كشور، امروز گرچه در دستان سياستمداراني است كه عملگرايي را نسخه شفابخش كشور ميدانند و بر آن پافشاري ميكنند اما ترديدي نيست كه نقشه راهشان را رهبري انقلاب به عنوان ديده بان نظام در دستان آنان قرار داده است. اما پيروزي در سياست خارجي به دست نميآيد مگر آنكه اجماعي ملي متولد شود. اجماع و ائتلاف نسبي جناحهاي سياسي در داخل البته به اين معنا نيست كه همه، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا تنها به تاييد اقدامات دولت و مذاكرهكنندگان بپردازند و نوا و نداي مخالفي شنيده نشود. اجماع ملي در اين ميانه مختصات و مشخصات يك راهبرد جامع و چند وجهي براي تحقق منافع ملي است. در اين تاكتيك چندوجهي دولت، مذاكرهكنندگان ارشد و عناصر سياسي جناحها (موافق توافق/مخالف توافق) بر اساس استراتژي ملي تدوين شده از سوي اتاق فكر نظام با هماهنگي قبلي، نقش خود را براي مشاركت در حل پرونده هستهاي ايفا خواهند كرد. در اين تاكتيك و با توجه به اتفاق مهم لوزان سوييس، حسن روحاني ميتواند با سهيم و شريك كردن همه احزاب و جناحها در حل پرونده هستهاي بلوكهاي جناحي در سياست خارجي را بشكند. رييس دولت با فراخوان نمايندگان ارشد گروههاي سياسي وابسته به دو جناح اصلي كشور و حتي دلواپسان ميتواند با ارايه گزارشي آنان را در جريان همه اتفاقات ريز و درشت مذاكرات قرار دهد. رفع دلواپسي دلواپساني كه به روحاني و ديدگاههاي او راي ندادهاند به آن معناست كه روحاني جداي از آنكه نماينده كساني است كه به او راي دادهاند، رييسجمهور تودههايي هم هست كه در انتخابات رياستجمهوري نام او را روي برگه راي ننوشتهاند. احترام روحاني به منتقدان و مخالفان ميتواند «همدلي دلواپسان» را براي او به ارمغان بياورد. ترديدي نيست كه در پيروزي هستهاي همه جناحها بايد احساس پيروزي كنند. بر همين اساس رييس دولت با سهيم كردن دلواپسان ميتواند نسبت به گرفتن امتيازات بيشتر از قدرتهاي جهاني اقدام كند. امروز بيترديد كمتر كسي است كه نداند برخي از دلواپسيها در داخل كشور هرچند منجر به تنشها و اختلافاتي شده است اما همين صداي بلند دلواپسان در پاي ميز مذاكره براي مذاكرهكنندگان اهرم چانهزني بهشمار ميآيد. رييسجمهور بر اين اساس ميتواند با توجيه منتقدان مذاكرات و مشاركت دادن آنان در اين پرونده ملي از آنان بخواهد هماهنگ شده و همسو با استراتژي طراحي شده اتاق فكر نظام، به دلواپسيهايشان ادامه دهند. اين همدلي بيشك ميتواند تحليل وضعيت دروني ايران را براي طرفهاي غربي سخت كند. از ديگر فوايد اين تاكتيك (همدلي واقعي در درون) و با سهيم كردن اصولگرايان دلواپس در حل پرونده هستهاي، حسن روحاني ميتواند از هفت خوان بحرانها عبور كند و چشم اندازهاي طراحي شده را پيش ببرد. اصلاحطلبان نيز بيشك همه توان و ظرفيت خود را به عرصه عمل خواهند آورد. همكاري همه جناحهاي سياسي با دولت در سياست خارجي از سوي ديگر ميتواند همدلي و همزباني را در سياست داخلي به ارمغان بياورد. اين همان چيزي است كه اكثريت تودههاي اجتماعي از مديران و بازيگران سياسي ميخواهند و ميطلبند؛ «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا».
برش
صداي بلند دلواپسان در پاي ميز مذاكره براي مذاكرهكنندگان اهرم چانهزني بهشمار ميآيد. رييسجمهور بر اين اساس ميتواند با توجيه منتقدان مذاكرات و مشاركت دادن آنان درحل اين پرونده ملي از آنان بخواهد هماهنگ شده و همسو با استراتژي طراحي شده اتاق فكر نظام، به دلواپسيهايشان ادامه دهند. اين همدلي و دلواپسي هماهنگ، بيشك ميتواند تحليل وضعيت دروني ايران را براي طرفهاي غربي سخت و مذاكره كنندگان را به دريافت امتيازات بيشتر، ياري رساند