ادامه از صفحه اول
برد ايران، باخت امريكا
متاسفانه مخالفين برجام بسيار به كشور و به اين دولت ظلم كردند و با سياه نمايي وجوه اساسي دستاوردهاي برجام را زير سايه پنهان كردند و به تاريكي بردند تا اهميت آن معلوم نشود. قبل از دولت يازدهم در اثر دشمني امريكاييها با ايران و از سوي ديگر در اثر بيكفايتيهايي كه در ديپلماسي كشور وجود داشت، چندين قطعنامه عليه ايران در سازمان ملل صادر شد. اين قطعنامهها بدترين شكل ممكن براي محكوميت يك كشور بود كه توسط شوراي امنيت و با اجماع جهاني عليه ايران صادر شدند. همه صاحبنظران معتقد بودند كه دههها طول ميكشد كه ايران از اين محكوميتها و قطعنامهها خلاص شود، اما در دولت يازدهم با ديپلماسي سازنده و در مدت نسبتا كوتاهي اين اتفاق افتاد و عملا همه اين قطعنامهها عليه ايران بلااثر شد. همين موضوع دستاوردي عظيم براي برجام بود، اما متأسفانه مخالفين برجام اصرار بر ناديده گرفتن آن دارند و مدام آدرسهاي غلط ميدهند و در حال سياهنمايي ضد ملي هستند. در منظر «ديپلماسي منطقهاي دولت» بايد گفت متاسفانه طي سالهاي گذشته خيلي قوي عمل نشد اما اخيرا دولت بيشتر به اين موضوعات توجه ميكند. امروز دولت بايد توجه بسيار گسترده و موثري را در ديپلماسي خود به مسائل منطقهاي معطوف كند و در اين زمينه ابتكار عمل جدي به كار ببرد. بايد در اجراي ديپلماسي معقول و سازندهاي كه در پيشگرفتهايم موفقتر از گذشته مسائل را در منطقه دنبال كنيم. همانطور كه همگان اذعان دارند تحريمهاي دوره گذشته، تحريمهاي جهاني بود كه قطعنامههاي جدي و قاطع شوراي امنيت را پشت سر خود داشت و از همين رو محدوديتهاي بسيار عظيمي بر كشور اعمال ميكرد. اما تحريمهاي دوره جديد مستقيما از سوي امريكا وضع ميشود و از اين جهت كه جنبه بينالمللي و جهاني ندارد با تحريمهاي دوره قبل متفاوت است چراكه امروزه بسياري از همپيمانان امريكا حتي كشوري كه نزديكترين رابطه را با امريكا دارد همچون بريتانيا در اين زمينه امريكا را محكوم ميكنند و بسياري از كشورهاي ديگر هم به همين صورت اتفاقنظر دارند كه اين اقدام امريكا عليه ايران، خلاف حقوق بينالملل بوده است؛ بنابراين هم به لحاظ سياسي و هم امنيتي ايران برنده برجام است، يعني اگر امريكا در برجام مانده بود يك بازي برد - برد بود اما در حال حاضر اين بازي برد- برد به يك بازي برد- باخت به نفع ايران و به ضرر امريكا است؛ اگرچه امريكا در راستاي اهداف ضد ايراني خودش در حال فشار واردكردن به ايران است.
مديريت كوتاهمدت
انتظاري براي سامان دادن به اوضاع آشفته خودرو داشت. همانطور كه از آقاي رحماني انتظار نميرود در اين مدت كوتاه همه مشكلات مربوط به صنعت كشور را حل و فصل كند. مشكلات صنعت خودرو چند بعد دارد، بعد داخلي و بعد خارجي. صنعت خودروسازي هم در داخل با مشكلات دست و پنجه نرم ميكند و هم واردات قطعات خارجي با ايراداتي همراه بود. چيزي كه وجود دارد، اين است كه ميزان زياد تعهداتي كه در خودروسازي ايجاد شده و در حال حاضر نيز ايران خودرو 20 هزار دستگاه به تعهدات خود اضافه كرده، معلول سياستهاي دولت است. خودروسازان به دليل اينكه مجري وزارت صنعت و دولت هستند، مجبور شدند دولت را در مبارزه با تورم در ماههاي خرداد و شهريور همراهي كرده و بخش زيادي از محصولات خود را فروش قطعي كنند. خودروساز فيالنفسه به عنوان يك واحد اقتصادي نبايد به تورم در كشور حساس باشد. وظيفه يك واحد اقتصادي مبارزه با تورم نيست. دستورات ميتواند تبديل به آشفتگي در حوزه اقتصادي شود. كمااينكه ورود خودروسازان در صف مبارزه با تورم، نه تنها به كاهش تورم نينجاميد بلكه بحران را در خودروسازيها افزايش داد و به بروز اعتراضات نيز انجاميد، زيرا كالايي توسط مردم خريداري شده كه هنوز به دستشان نرسيده و به بهانههاي واهي نيز زمان واگذاري خودروها به تعويق ميافتد. مقصر اين حادثه را نميتوان شخص خاصي دانست. مشكلات زماني حل ميشود كه تغييراتي در حوزه سياسي رخ دهد. البته جناب رحماني نيز بعد از روي كار آمدنشان اقداماتي انجام دادند كه بايد به فال نيك گرفت. به عنوان مثال صدور مجوزها را استاني كردند. اما مشكلاتي نيز در گمرك و سازمانهاي موازي و... وجود دارد كه باعث ميشود، شركتها نتوانند پتانسيلهاي خود را از بالقوه به بالفعل درآورند.
عبور از پيچ برجام
طبق اين قطعنامهها:
اولا: كليه فعاليتهاي غنيسازي، آب سنگين، موشكي، تجارت تسليحاتي و... ايران بايد معلق شود آن هم به مدت نامعلوم و تا زماني كه قدرتهاي جهاني به ايران بتوانند اعتماد كنند!
ثانيا: تحريمها با اجماعي جهاني اعمال شد،
ثالثا: ايران در فصل هفت منشور سازمان ملل قرار گرفت و به عنوان تهديد صلح و امنيت بينالملل تلقي شد و...
در حقيقت يك فرضيه اصلي ترامپ درمورد خروج امريكا از برجام اين بود كه ايران هم خارج خواهد شد و هر 6 قطعنامه قابليت بازگشت مجدد خواهند يافت. امروز هم همه تلاش امريكا و اسراييل و عربستان و متحدانش اين است كه شرايط بهگونهاي باعث خروج ايران از برجام شود.
4- احتمال حمله نظامي امريكا به ايران:
قبلا مكرر گفتهام كه ترامپ شخصا دنبال معامله است و نه حمله نظامي. اكثريت دو حزب بزرگ و كنگره امريكا هم با حمله نظامي به ايران و اصولا هر جنگ جديد امريكا در خاورميانه مخالف هستند. اروپا و روسيه و چين و اكثر كشورها هم مخالف چنين سناريويي هستند. اسراييل، عربستان و متحدان امريكاييشان كه در برخي پستهاي حساس در واشنگتن هم در قدرت هستند، به دنبال ايجاد سناريويي هستند كه ترامپ را در اين دام گرفتار كنند. لذا بايد مراقب بود كه بهانه به دست آنها داده نشود. ضمنا هر چه شرايط داخلي ترامپ بدتر شود، احتمال بهراه انداختن يك جنگ براي خروج از بحران داخلي افزايش پيدا ميكند. سابقه تاريخي نشان ميدهد وقتي رييسجمهور امريكا وارد يك جنگ خارجي ميشود؛ پروندههاي داخلي عليه او به تعليق در ميآيد. نكته اول و آخر هم اينكه مهمترين عامل مقابله با تهديدهاي فعلي، همدلي، وحدت ملي و همكاري ملي است. لذا معتقدم با توجه به موارد فوق، براي تحقق اين مهم چارهانديشي شود.