روز امتحان
حسن لطفي
از زمان كودكي با آنكه نمراتم خوب بود، نگاه مثبتي به روز امتحان نداشتم. حالا هم ندارم. يا بهتر است بنويسم با شكل كنونياش ندارم.
با آنكه روزهاي امتحان تبديل به مهمترين روزهاي زندگي تحصيلي دانشآموزان و دانشجويان شده، قرار است در اين روز نتيجه چند ماه آموزش ديدن محصلان مشخص شود.
نتيجهاش چندان مطلوب نيست، چرا كه اول از همه با استرس، شبزندهداري، حفظ كردن جزوهها و كتابها و خطكشي زير نكات مهم همراه است. اتفاقي كه اگر به نمره خوبي هم ختم شود در اكثر مواقع عددي كه روي برگههاي كاغذ به عنوان نمره امتحان ثبت ميشود، بيشتر از اينكه نشاندهنده ميزان يادگيري فرد امتحاندهنده باشد، بيانكننده وضعيت روحي و رواني فرد امتحاندهنده در روز امتحان، ميزان مطالبي كه حفظ كرده، توانايي معلمش در ياد دادن، هوش و استعداد تحصيلي و در مواردي هم مهارت امتحاندهنده در تقلب كردن است.
تازه كاري به شرايط سختي كه ممكن است سر راهش قرار گيرد، ندارم (چيزي شبيه آنچه بر شخصيتهاي فيلم امتحان ساخته ناصر رفاهي ميگذرد.
فيلمي كه اگر چه شرايط چند دختر را در روز كنكور نشان ميدهد، ميتواند فيلمي در نقد امتحان هم باشد.) نتيجه اصلي يادگيري دانشآموزان و دانشجويان سالها بعد مشخص خواهد شد.
زماني كه وارد دنياي وسيعتري شدهاند و بايد دانش خود را در كسب و كارشان نشان دهند.
در چنين مواقعي آنها كه در ذهنشان روز امتحان محدود به روز پرسش كتبي يا شفاهي در مدرسه و دانشگاه شده است، كم ميآورند و متوجه ميشوند با آنكه نمره خوبي هم گرفتهاند، درست آموزش نديدهاند. تقصير هم ندارند. كسان ديگري برايشان برنامه ريختهاند. برنامهاي كه در آن روز امتحان در مدرسه و دانشگاه تمام ميشود.
گمانم بايد اين برنامه به سمتي بچرخد كه روز امتحان مثل روز امتحان در زندگي ناپيدا ولي هميشگي باشد. البته بدون استرس و نگراني و متناسب با يك فضاي آموزشي واقعي؛فضايي كه ياد دادن درست به يادگيري پايدار ختم شود.