نويسنده به مثابه كارآگاه
افرا عسگري|بهرام به استادش (كه نويسنده داستانهاي جنايي است) زنگ ميزند و از او كمك ميخواهد، چراكه نامزدش شقايق گم شده است. آنها در پي يافتن راز گم شدن دختر به كشف و شهودي از خود و آدمهاي ديگر ميرسند. داستان هر چند ماجرامحور است اما نويسنده لحظهاي دست از پرداختن شخصيتها و نفوذ به لايههاي روانشناختي آنها برنميدارد. گلشيري ميخواهد بگويد نويسنده بودن به مثابه كارآگاهي دقيق بودن و پي نشانهها رفتن است. آنها شبي را صبح ميكنند كه فردايش ديگر آدمهاي قبل آن نيستند. يكي از نقاط قوت نوشتههاي گلشيري تعليق است كه در رمانها و داستانهايش التهاب ظريفي زير پوست خواننده تزريق ميكند. نثر نوشته مثل يك شيشه صاف و تميز دريچه نگاه خواننده به داستان را مهيا ميكند.
زندگي با پنگوئن
طناز كيان|در چند سطر ابتدايي كتاب، متوجه فضاي ناآرام و ورشكسته و پرهرجومرج اوكراين ميشويم كه به تازگي مستقل شده است. داستان درباره نويسندهاي است كه با يك پنگوئن زندگي ميكند و براي روزنامهاي معتبر، آگهي ترحيم افراد سرشناسي را مينويسد كه هنوز زنده هستند. پس از چندي متوجه ميشود كه هر يادبودنامهاش منجر به قتل شخص مورد نظر ميشود. مرگ و پنگوئن، يك روايت خاكستري، تاثيرگذار و در عين حال خندهدار است كه بيگانگي انسان و خودباختگياش در چرخه بيرحم قدرتهاي سياسي را نشان ميدهد. انسانهايي كه باورهاي اخلاقي را كنار گذاشتهاند و هيچ حاشيه امني از آنِ خود ندارند. كركوف؛ سرنوشت نويسنده، پنگوئن و آدمهاي غمگين و بيچاره اوكراين را بعد از جدايي از شوروي به هم گره زده و به تنهايي مطلقي اشاره ميكند كه تلخ و گزنده و فراواقعگرايانه است.
تجربه دست اول تنهايي مريم تاواتاو |آدمها براي اين زياد به تنهايي فكر ميكنند كه همگي تجربه دست اولي از آن دارند؛ اما اين تجربههاي دست اول خيلي از اوقات چندان به كار نميآيند؛ مثلا براي درك علتها و احساس تنهايي،
افراد نه تنها نميتوانند از تجربه خودشان در اين زمينه راجع به ديگران دست به نتيجهگيري بزنند بلكه غالبا حتي درك درستي از تجربه شخصي خود هم ندارند. فلسفه تنهايي لارس اسوندسن در كاوشي موشكافانه، ابعاد مختلف تنهايي و تاثير اين حس بر زندگي را بررسي ميكند، اين كتاب با توجه به اين پيش فرض كه مقوله احساسات، سلسله پديدههاي وسيعي را دربرميگيرد، جنبههاي مثبت و منفي تنهايي را بررسي ميكند و درباره مسووليت تكتك افراد در مديريت تنهايي توضيح ميدهد. بيان و مقايسه ديدگاههاي مختلف از اين موضوع پيچيده، نوعي نگاه جامع و در عين حال فلسفي به كتاب تزريق كرده است.
بر فراز شهر
بهادر اميرحسيني|شهرهاي نامرئي ماحصل گفتوگويي است ميان ماركوپولو و قوبلاي خان و روايت ماركو از شهرهايي كه در بستر خيال ديده و براي قوبلاي تعريف ميكند. ساختار رمان در وادي امر ذهن را به سمت هزارويك شب ميبرد كمااينكه مترجم در مقدمه كتاب به اين مهم اشاره كرده ولي كالوينو در اين اثر وامدار كسي نيست جز خود و جهانش. جهاني كه دو قضيه متضاد مدام در كشاكش و در تقابل هم عمل ميكنند. از «ويكنت دو نيم شده» و خير و شر موجود در بدن ويكنت گرفته تا «بارون درختنشين» كه قهرمان قصهاش كوزيمو با پدر درافتاده و به بالاي درختي به قصد ادامه زندگي پناه ميبرد. عالم كالوينو، بر فراز زمين و معلق در هوا و عزيمت قهرمان زميني از شهر و چارچوبهاي عرفي به مكاني ناموجود و خيالي به قصد اثبات استقلال و فرديت است.